گزارشی از نشست «معماری آلترناتیو؛ تجربه دانشگاه: فرصتها و تهدیدها»
نشید نبیان با تشریح سه مفهوم Training ،Education و Pedagogy، بیان داشت که آموزش معماری در مدارس و دانشکدههای دنیا، در حال حرکت از دو مورد نخست به سوی پداگوژی است. وی با بیان اینکه دو مورد نخست، تکنسین و کارشناس تربیت میکنند، ماحصل پداگوژی را Design Thinker دانست که مسئله کار آن، نه شهر یا ساختمان یا …، که هر مسئلهای حول «فضا» است. در همین راستا، او این پرسش را مطرح کرد که چرا نباید در فعالیت فضامحوری مثل تاکسیهای اینترنتی، نقش معمار به چشم بخورد؟ نبیان در ادامه، یکی دیگر از آثار جایگزینشدن پداگوژی را اهمیتیافتن «نظرورزی» به جای خرقعادت و تعریف ابرپروژه دانست که در حال حاضر، در سیستم آموزشی ما رواج دارد. دیگر خصوصیت ناشی از گسترش پداگوژی، از قول وی، جایگزینی مؤلف با کارگروهی است.
سیدغلامرضا اسلامی با تاکید بر پیچیدگی مسئله آموزش، تفکر افقی را به جای تفکر عمودی پیشنهاد داد و توصیه کرد که به جای تحلیل بیشتر مسئله، به گسترش مفاهیم بپردازیم. وی سه رسالت دانشگاه را تولید علم، انتقال و بهکارگیری آن دانست و خاطرنشان کرد که در دانشکدههای معماری، پس از تربیت تکنسین، به تربیت «تکنولوژیست» پرداخته میشود، به معنی کسی که دانش آن تکنیک را نیز میداند. او با تفکیک مدیریت به چهار نوع Leadership ،Management ،Programming و Planning، لزوم شفافیت در عرصه تصمیمگیری را یادآور شد و گفت که باید دانست هنگام صحبت از آموزش معماری، برای کدامیک از این چهار نوع، در حال ارائه راهکار هستیم. اسلامی ضمن قائلبودن به پویایی دانشگاه و تایید کلی عملکرد دانشگاه تهران در زمینه تفکر شهودی (Intuitive)، موانعی را برای این پویایی برشمرد که از جمله آنها پیشزمینه ریاضیاتی دانشجویان معماری و لزوم محافظهکاری دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر بود.
افرا غریبپور اشاره بسیار مختصری به تاریخچه آموزش معماری در ایران داشت و به پیدایش معضلات در این زمینه، از زمان ورود آکادمیهای مدرن معماری به ایران پرداخت. وی نسبت به وجود یک برنامه واحد آموزشی برای تمامی موسسات آموزش معماری در ایران انتقاد کرد و اساسا حضور آموزشگاههای معماری در ذیل وزارت علوم را نادرست دانست و نتیجه آن را محک نادرست دانشجویان و اساتید این رشته عنوان کرد. او به سوءتعبیر مفهوم «خلاقیت» اشاره کرد و ضرورت توجه به بستر فرهنگی در کار و آموزش معماری را یادآور شد. غریبپور یکی از وظایف دانشگاه را توجه به این بستر فرهنگی و دوریجستن از فشنهای فرمی معاصر دانست.
پویا خزائلی پارسا با اشاره به پیشینه تحصیلی خود، اساسا ارزش صرف وقت در یک دانشکده معماری رسمی را زیر سوال برد و به اهمیت یادگیری معماری حرفهای در نزد معمار یا استاد بنا اشاره کرد. وی اصل مهم در انتقال دانش معماری را «انتقال شفاهی دانش» دانست و دانشگاههای معماری در تمامی جهان را به خاطر پایه کتبیشان مورد انتقاد قرار داد. او با اشاره به سخن غریبپور درباره لزوم توجه به بستر فرهنگی، تحقق این مهم را تنها در سایه انتقال سینهبهسینه دانش ممکن دانست. خزائلی پارسا بر ضرورت تبادل دانش با سایر فرهنگها هم تاکید کرد و گفت که به خاطر تازگی و نو بودن تلاشهای موسسهای مثل مدرسه خاک اصفهک، نمیتوان به مشاهده بازارها و بستر بومی بسنده کرد و لازم است که از تجارب دیگران استفاده کنیم. بعدتر، نشید نبیان بیان داشت اینکه امروز آقای خزائلی در اینجا چنین انتقاداتی را نسبت به آموزش رسمی کشور وارد میکند، به خاطر حضور یک آموزش رسمی قابل قبول است و کار آقای خزائلی نه در تقابل، که در تکمیل آموزش رسمی است، ولی نباید آموزش رسمی را زیر سوال ببرد.
سیدغلامرضا اسلامی در تایید بخشی از سخنان خزائلی پارسا، این جمله را نقل کرد که همه ما هنرمند زاده میشویم، اما به تدریج یاد میگیریم که فراموش کنیم و بر این نکته تاکید کرد که دانشگاه، نه هنرمند، که هنرشناس تربیت میکند. وی در پاسخ به سوال یکی از حضار که پرسیده بود با توجه به آزمون نظام مهندسی که مدرک دانشگاه را طلب میکند، اگر کسی بخواهد فقط معمار حرفهمند شود و نه اندیشمند، چگونه باید این مسیر را طی کند، پاسخ داد که ضمن تلاشهایی که برای اصلاح این نظام میشود و باید دانشجویان و معماران از پایین هم برای اصلاح وضعیت تلاش کنند، اساسا دلوز با کشف «و»، این مسئله را حل کرده و میتوان هم تکنسین و هم اندیشمند بود. افرا غریبپور در تکمیل سخنان اسلامی، خاطرنشان کرد که دانشگاه، تکنسین، نه به معنی کاردان، که کارشناس تربیت میکند.
نشید نبیان در ادامه این بحث، با نقلقولی از نادر تهرانی، رییس دپارتمان معماری MIT، یادآور شد که وظیفه دانشگاه، تربیت معمار حرفهمند نیست و تربیت معمار حرفهمند باید در حرفه صورت بگیرد؛ دانشگاه وظایف بسیار بیشتری دارد و نمیتواند تمام هم خود را صرف آموزش نکات حرفهای کند. وی در بخشی دیگر، دوباره به عقیده «عدم پویایی دانشگاه» اشاره کرد و پاسخ را نه از سیستم و اساتید، که از دانشجویان خواست و بیان داشت که پویایی مدارس معتبر معماری در دنیا، نه از اساتید و ساختار و امکانات، که بیش از هرچیز مدیون شبکه دانشجویان است. او یکی از علل این ضعف را اقتصاد نفتی دانست.
پویا خزائلی پارسا در پاسخ به سوال یکی از حضار که پرسیده بود آیا انتقال دانش شفاهی ظرف مدت یک هفته ممکن است و آیا هزینه دورههای آموزشی شما قدری برای دانشجویان عادی سنگین نیست، به محدودیتهای مدرسه اصفهک، به خاطر دوری از شهرهای بزرگ اشاره کرد و ضرورت ایجاد شعبه دومی از این مدرسه در نزدیکی شهری چون تهران را بیان داشت. وی سنگینبودن هزینه این کارگاهها را ناشی از هزینه نگهداری و حقالزحمه استادکاران بومی دانست و البته اذعان کرد که باید برای این معضل چارهای اندیشیده شود تا شاید روزی بتوان دورههای بدون شهریه در این مدرسه برپا کرد.
افرا غریبپور در پاسخ به سوال یکی از حضار، به کثرت بیش از حد موسسات آموزش معماری در ایران اشاره کرد و در پاسخ به سوالی دیگر که شناخت وضع موجود را بر شناخت فرهنگ ارجح دانسته بود، بیان داشت که چنین سخنی قابل قبول نیست، چرا که فرهنگ علاوه بر نگاه به گذشته، در زمان حال بودن نیز دارد و تنها زمانی میتوان خود را فاقد فرهنگ دانست که پیشینه خود و یا پدر و مادرمان را به فراموشی بسپاریم.
نشید نبیان بحث را با اعلام زاویه با غریبپور ادامه داد و گفت که مسئله اساسی ما با مدرنیته این است که دولت ـ ملتی هستیم که مولف آن نبودهایم و برای مواجهه با آن دچار آشفتگی شدیم و اگر آموزش رسمی آکادمیک نیز وارد ایران نمیشد، احتمالا آشفتگی معماری ما از این هم بیشتر میشده است. وی برای حل این مسئله، سه راهکار را بیان داشت که راهحل سوم را برای بستر ما مناسبتر دانست: نخست، ذوبشدن در مدرنیته غربی، دوم، رجعت به سنت پیشامدرنیته، و سوم، تالیف مدرنیته بومی خودمان با کمک چیزی همچون هویت یا حکمت سرزمینی. در پاسخ، غریبپور با رد اتهام مدرنیتهستیزی، اذعان داشت که البته راهکار، بازگشت به راهحلهای گذشته نیست، بلکه باید فرهنگ گذشته را به مثابه امری سیال مورد بررسی قرار داد تا روش مواجهه با چنین مشکلات تاریخیای مشخص شود و بتوانیم راهحلهای بومی خود را تالیف کنیم.
سیدغلامرضا اسلامی با ذکر این موضوع که نقد به مدرنیسم و پستمدرن در غرب، بسیار بیشتر از توصیف آنها به چشم میخورد، خاطرنشان کرد که تمامی این مکاتب فکری و جنبشها نقاط مثبت و منفی خود را داشتهاند که امروز ما باید با درایت، کدهای فرهنگی و تایپولوژیک خودمان را با کمک نقاط مثبت این مکاتب فکری، با زمان و مکان سازگار کنیم و مکانیسم این آپدیتسازی و سازگاری، چیزی است که باید به دنبالش باشیم.
↑ برگرفته از کانال تلگرام انجمن مطالعات معماری ایران دانشگاه تهران (تهیه و تنظیم: شهابالدین تصدیقی)
متن با اینکه نکات مهمی دارد بزرگترین مشکل آن عقل کلی است که از بیانات سخنرانان برداشت می شود. همه سخنرانان خود را دانای کل می دانند و درصدد ارایه راه حل هستند و این در حالی است که سیستم آموزشی ما دولتی است و هزاران کنفرانس در موردش تا دولت و رده های بالا نخواهند راه به جایی نمی برد. مورد دیگر در متن اشاره با هادی تهرانی به عنوان رئیس دپارتمان معماری دانشگاه ام ای تی شده بود که بنظر اشتباه نوشتاری است. ایشان نادر تهرانی است نه هادی.
شاد باشید باران