فستیوال جهانی معماری (WAF) جشنوارهای است که از سال ٢٠٠٨، همهساله در گروههای مختلف ساختمانی برگزار میشود. در این فستیوال، فینالیستهای هر گروه در مدت سه روز، طی یک رقابت زنده مورد داوری قرار میگیرند که از هر گروه یک برنده و در نهایت، از میان برندگان گروهها، یک اثر به عنوان بهترین ساختمان سال انتخاب میشود.
در جشنواره امسال که در ۳۱ گروه مختلف، از اول تا سوم اکتبر، در کشور سنگاپور در حال برگزاری است، چهار پروژه دیگر از ایران، شامل سه ساختمان مسکونی و یک پروژه تفریحی، نیز در میان فینالیستها حضور داشتند که از جمله آنها، آپارتمان مسکونی در آبادان، اثر دیگری از فرشاد مهدیزاده و رها اشرفی بود.
سردر ورودی دانشگاه میبد معمار: گروه معماری پنج او هفت موقعیت: میبد، یزد، ایران تاریخ: 1393 وضعیت: طرح پیشنهادی مسابقه / رتبه اول کارفرما: دانشگاه میبد تیم پروژه: حسن شهبازی، علی دهقانی، حسین رضایی مهر، امیر سلطانی
دوبوار در جنس دوم تمرکز اصلیاش را بر نقدی میگذارد که بر اساس آن، این زنان هستند که محقند درباره زنان و نحوه فعالیتهایشان سخن بگویند. او معتقد است سازوکار تفکر زنانه آنجا میتواند به نمود عینی یکنقد درست منجر شود که مخاطبش، تحلیل اثری از همین جنس باشد. بنابراین این نوشته کوتاه در همان ابتدا با یک از همپاشیدگی میان ایده و آنچه که مطالبه میکند، روبهرو است. با این همه بهنظر میرسد معماری در ایران، کمی لای در را باز گذاشته تا زنان معمار نیز حق مشارکت در ساخت و توسعه فضاهای مصنوع را بر اساس توان و تجربه خود به دست آورند و این موضوعی است که لزوم توجه به جایگاه معماری زنان را بیشتر از قبل میکند.
عبور از این نوع نگاه به سمت جایگاهی که امروز معماری زنان متمایل به آن است، سخت بهنظر میرسد، آنچنان که اینجا دیگر موضوع شاید دقیقا معماری نباشد بلکه سهمخواهی زنان در مشارکت اجتماعی بیشتر و تاثیرگذاری نگاهشان در معماری امروز کشور است.
مجتمع فرهنگی ـ هنری بنیاد آسمان معمار:پاویون معماری داتیو (حمیدرضا قبادی) موقعیت: قم، ایران تاریخ: 1392 مساحت: 16،292 مترمربع وضعیت: طرح پیشنهادی مسابقه / طرح برگزیده مرحله اول کارفرما: موسسه رسانهای بنیاد آسمان تیم پروژه: طاهره ابراهیمی
بنای ساختمان اداری گروه صنعتی بهشهر قطعا از جمله موفقترین آثار اردلان در دوران حضور وی در ایران است. این اثر سال ۱۳۴۹ به سفارش مدیریت کارخانههای ریسندگی گروه صنعتی بهشهر توسط وی در زمینی واقع در خیابان سپهبد قرنی و به مساحت ۴۸۰۰ مترمربع طراحی شد و در سال ۱۳۵۲ مورد بهرهبرداری قرار گرفت. این بنا در سال ۱۳۸۳ توسط وزارت آموزشوپرورش خریداری و جهت استقرار این وزارتخانه مورد استفاده قرار گرفت، کاربری فعلی این بنا نیز وزارت آموزشوپرورش است. اما ساختمان اداری بهشهر از این منظر که جزو معدود آثار ساختهشدهای است که در واقع محصول تلاشی درجهت همگامکردن معماری ایران (با حفظ هویت شرقی آن) با روح جهانی معماری زمانه خود بوده و در یکدوره زمانی در یک سلسله آثار معماری با دغدغه هویت ایرانی جای میگیرد، همواره درخور توجه و تامل است.
اخیرا از یکی از معماران تعبیر قابلتاملی شنیدم. میگفت هر روز در فاصله منزل تا محلکار، از مقابل کارگاه ساختمانی یکی از پروژههایی که طراحی کرده بود، عبور میکرده. یک روز میبیند یکی از عناصر مهم ساختمان را که اتفاقا طراحی ویژهای هم داشته، به شکل دیگر – و البته نامناسبی- اجرا کردهاند. بعد از مشاهده این وضعیت، با کارفرما تماس میگیرد و میگوید: قربان، اگر فکر میکنید ما اینجا مزاحم هستیم، بفرمایید که مرخص بشویم و دیگر دخالت نکنیم. این تعبیر «مزاحمت» برای حرفه معماری، البته ابعاد وسیعتری هم دارد.
محمدمنصور فلامکی در گفتوگو با روزنامه شرق:
عدهای برای آموزش معماری دکان باز کردهاند
سعید برآبادی
میگویند آب از سرچشمه گلآلود است و منظورشان نوع آموزشی است که معماران جوان در دانشگاهها، دانشکدهها، آموزشگاهها و کالجهای دورونزدیک میبینند و آنچه که بعدها قرار است بهعنوان فضای مصنوع بسازند، حاصل همان یادگیریهاست. گلآلودی سرچشمه را شاید بشود در معماری مجلهای اینروزها سراغ گرفت، وقتی که فضای آموزشی، اولین خشت را کج مینهد و دیوار تا ثریا حتی اگر بالا رود باز هم کج است. آموزش معماری و چالشهای آن سالهاست که مورد اختلاف کارشناسان و بزرگان معماری بوده و اینروزها از چند بابت دوباره به نقل محافل معماری بدل شده است. اول اینکه پدر آموزش معماری در کشور، از بینمان رفته و به نظر میرسد که از میان شاگردانش نیز کسی نیست که راه او را بهروزتر از قبل اما با همان پشتکار ادامه دهد. فقدان هوشنگ سیحون بهعنوان اولین آموزگار معماری به شیوه دانشگاهی، آنجا احساس میشود که بدانیم او تمام عمرش را صرف یاددادن شیوه ماهیگیری به شاگردانش کرد، نه ماهی بستهبندی شده. آنچه دانشجویان امروز معماری، از دانشکدهها و کلاسهای درس میآموزند، چیزی جز تکرار مکررات نیست و از همین رهگذر است که ساختمانهای نوساز، همگی بدلی در لابهلای مجلهها و ژورنالهای دستچندم معماری دنیا دارند و شاید به همین دلیل است که چون وصلهای ناجور به شهرها بخیه میشوند. ایرادات دیگری هم هست در کنار فقدان مرام هوشنگ سیحون بهمثابه یک استاد. ایراداتی چون تولد دانشگاهها، دانشکدهها و کالجهای خصوصی عجیبوغریب که هر روز با آگهیهای پرزرقوبرق، دانشجویان بختبرگشته بیشتری را جذب فضای خود میکنند و در این میان برخی افراطیون هم بهجای پرداخت درست به ضعف سیستم آموزشی کشور به دنبال تحمیل مدلهای آموزشی خود به این رشته دانشگاهی هستند که امواج مختلفی را متصاعد میکند؛ امواجی چون تغییر کتب درسی، افزودهشدن برخی دانشکدههای تئوریمحور و از همه مهمتر، ایجاد راهدروهای مالی برای دانشجویان کماستعداد.
این مقدمه نهچندان کوتاه، پیش از گفتوگو با «محمدمنصور فلامکی» ردوبدل شد. او از استادان آموزش معماری در کشور است؛ فلامکی متولد سال ۱۳۱۳ مشهد، فارغالتحصیل دکترای معماری از دانشگاه ونیز در سال ۱۳۴۱ است. او مدرک فنی شهرسازی را از دانشگاه میلان در سال ۱۳۴۷، مدرک مرمت بنا و شهرسازی را از دانشگاه رم در سال ۱۳۴۸، درجه استادی دانشگاه تهران را در سال ۱۳۵۵ و مدرک پایه استادی را در سال ۱۳۸۲ در کارنامه سوابق تحصیلیاش به ثبت رسانده. فلامکی از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ دانشیار دانشگاه تهران و از سال ۱۳۵۴ تا زمان بازنشستگی بهعنوان استاد در این دانشگاه فعال بوده و به همین دلیل زیروبم فضای آموزش معماری در کشور را به خوبی میشناسد و به همین علت شاید نقدهایش به جای ناراحتی برخی، سبب اصلاح پارهای از امور باشد، تا گلآلودگی آب سرچشمه، در روزهای شروع بهکار دانشگاه کمتر از سالهای گذشته باشد.