نوید امامی، برنده نخستین دوره جایزه شایستگی معمار ایرانی، در گفت‌وگو با معمار ایرانی: با ایجاد یک فضای انتقادی، می‌توان معماری را از سطح نخبه‌گرایانه به حوزه عمومی کشاند.

Interview with Navid Emami

نوید امامی، برنده نخستین دوره جایزه شایستگی معمار ایرانی، در گفت‌وگو با «معمار ایرانی»:
با ایجاد یک فضای انتقادی، می‌توان معماری را از سطح نخبه‌گرایانه به حوزه عمومی کشاند.

اولدوز فضلعلی

نوید امامی، متولد سال ۱۳۶۳ و دانشآموخته کارشناسی‌ارشد معماری منظر از دانشگاه شهید بهشتی است. او از سال ۱۳۸۴ و در حین تحصیل، فعالیت خود را در دفاتر معماری و مهندسین مشاور شروع کرد و از سال ۱۳۹۰ به عنوان طراح و مدیرعامل دفتر معماری رازان مشغول فعالیت است که حاصل آن، طراحی بیش از چهل پروژه با موضوعات مختلف بوده که جوایز متعددی را برای او به همراه داشته است، از جمله رتبه نخست نخستین دوره جایزه شایستگی معمار ایرانی در سال ۱۳۹۷.

بهتر است ابتدا از «جایزه شایستگی معمار ایرانی» شروع کنیم؛ مایلم بدانم شما به عنوان برنده نخستین دوره این جایزه، چه ارزیابی از شکل‌گیری و روند برگزاری آن دارید؟
جایزه شایستگی معمار ایرانی یک حسن بزرگ دارد و آن اینکه داوری در محیط خصوصی انجام می‌شود. به این ترتیب، داورها در خلوت و بدون تاثیرپذیری از جو محیط داوری، نظر شخصی خودشان را می‌دهند. معمولا نقدهایی بر مسابقات معماری شنیده می‌شود که معطوف به معیارهای داوری هستند و اگر این نقدها به‌جا باشند، فکر می‌کنم این مدل خصوصی داوری موثرتر است.
شخصا فکر می‌کنم اگر در نظر بگیریم که هر جایزه معماری برای هدف و گرایش خاصی طراحی شده است، این اهداف باید شاخص‌هایی برای ارزیابی داشته باشند؛ مثلا فلان جایزه در نظر دارد با هدف نزدیک‌کردن زمینه‌های فرهنگی محیط طراحی برگزار شود، پس باید معیارهایی وجود داشته باشد که این هدف را بسنجند. به نظرم، نه تنها جایزه شایستگی معمار ایرانی که همه جوایز با انتشار محدوده و چارچوب شاخص‌های ارزیابی، و از آن مهم‌تر، با انتشار مشروح نظرات و نقدهای کارشناسان و منتقدین در مقام هیات داوری، می‌توانند به ترویج نقد در حوزه عمومی معماری کمک کنند و از طرفی، با این کار، معمار را نسبت به تکنیک‌ها، روندها و اندیشه‌هایش خودآگاه‌تر کنند.

به نظرتان، پروژه «هم‌سایه» که رتبه نخست نخستین دوره جایزه شایستگی معمار ایرانی را برای شما به ارمغان آورد، از چه ویژگی‌های متمایزی برخوردار بود که توانست نظر اکثریت داوران این جایزه را به خود جلب کند؟
فکر می‌کنم این سوال باید از داورها پرسیده شود، اما چند فاکتور اصلی وجود دارد که عموما در پروژه‌ها از آنها پیروی می‌کنیم یا به دنبال تولید آنها هستیم، مانند نوع ارتباط پروژه با شاخص‌های اجتماعی و اقتصادی، و زمینه‌ای که پروژه در آن خلق می‌شود. اما مشخصا در پروژه هم‌سایه به دنبال خلق سرمایه اجتماعی بودیم و فکر می‌کنم این پروژه، یک اتود اولیه با این ایده در کارهای ماست.

Ham-Sayeh Apartment / Razan Architects
Courtesy of Razan Architects | Photo: Hossein Farahani

اگر موافق باشید، ادامه گفت‌وگویمان را با نام دفترتان پی بگیریم؛ چرا «رازان»؟ آیا انتخاب این نام ارتباطی با فلسفه و روش طراحی شما دارد؟
نه، این نام ارتباطی با فلسفه کار ما ندارد و صرفا یک علاقه شخصی‌ است.

اگر بخواهید فلسفه و روش طراحی‌تان را در پنج واژه کلیدی خلاصه کنید، این پنج واژه کدام‌اند؟ بسیار عالی خواهد بود اگر درباره هر کدام از این واژه‌ها، یک توضیح کوتاه یک‌خطی نیز ارائه بفرمایید.
به نظرم، فلسفه و روش طراحی، یک چیز ثابت و صلب نیست و این مفاهیم دائما در حال تغییر و تکامل هستند که این ویژگی تکاملی در همه زمینه‌های هنری و مهندسی مشترک است. از طرف دیگر، مسئله تکامل فلسفی در نظر منتقدین محسوس است و من به عنوان طراح احساس‌اش نمی‌کنم. اما به هر حال الگوهایی وجود دارند که در ارتباط با هم، پروژه‌ها را شکل داده‌اند، مثلا الگویی که در آن به بازآفرینی مفاهیم و تجارب پذیرفته‌شده قبلی پرداخته می‌شود، از جمله بازآفرینی مفهوم همسایگی در پروژه هم‌سایه، یا بازآفرینی مفهوم محرمیت در پروژه گلستان.
اگر بخواهم موضوع را کمی باز کنم، فکر می‌کنم همین مفهوم همسایگی انتخاب خوبی‌ است. در نظر بگیرید مفهوم همسایگی در گذشته و مدل‌های سنتی چطور تعبیر می‌شد؛ همسایه‌هایی که در ارتباط اجتماعی تنگاتنگ با هم، زندگی محلی را شکل می‌دادند و به هم اعتماد داشتند. حال، بازآفرینی این مدل در دنیای جدید واجد یک‌سری ویژگی‌هاست، مثلا خلق آن فضا در جهان امروز باعث تهدید حوزه خصوصی شهروندان می‌شود، و از طرف دیگر، عدم دست‌یابی به آن کیفیت اجتماعی باعث افسردگی جامعه خواهد شد. ما تلاش کردیم تا با مدل‌هایی به بازآفرینی ـ و نه خلق دوباره ـ مفهوم همسایگی بپردازیم که ضمن تولید آن شکل از ارتباطات اجتماعی، از آسیب‌های سنتی نیز مصون بماند.
الگوهای دیگری هم وجود دارند، مثلا مسئله‌محور بودن پروژه‌ها که از آغاز شکل‌گیری، آنها را به عنوان پاسخی به مجموعه‌ای از مسائل می‌دانیم که باید حل شوند، به این صورت که پروژه‌ها تک‌وجهی و در جهت شکل‌دادن به یک ایده کلی تعریف نمی‌شوند. الگوی درنظرگرفتن منطق بودجه نیز از الگوهای مهم مدنظر است، و همچنین الگوی خلوص یا پیوستگی طرح که همه اجزاء طرح را در ارتباط با هم تعریف می‌کند و نمی‌توان جزئی را بیآنکه به دیگر اجزا خللی وارد کند، از طرح حذف کرد.

Golestan Apartment / Razan Architects
Courtesy of Razan Architects | Photo: Parham Taghioff

در کدام‌‌یک از آثارتان توانسته‌اید به شکل قابل قبولی، از مختصات این روش طراحی پیروی کنید و به نظرتان، دلیل این موفقیت چه بوده است؟
شخصا از جایگاه معمار سعی کرده‌ام که در تمام پروژه‌ها همه الگوهای مدنظر اجرا شوند، اما این نظر منتقدین و کارفرما و بهره‌گیرنده از پروژه است که تعیین می‌کند آیا اثر موفق بوده است یا نه.

دغدغه اصلی شما در معماری چیست؟ به بیان دیگر، چه ایده زیربنایی و هدف کلانی را به نوعی در طراحی تمام پروژه‌هایتان دنبال می‌کنید؟
شاید به نحوی بتوان گفت که دغدغه من تاثیرگذاری‌ است، موثربودن در جامعه معماری، به فراخور پروژه‌هایی که انجام می‌دهم؛ اینکه آثار معماری‌ای در جهان هستند که بعد از گذشت دهه‌ها و سدهها، هنوز هم انسان‌ها را برانگیخته می‌کنند و منتقدین را به واکنش وامی‌دارند. البته به نظر می‌رسد این دغدغه در بین کنش‌گران عرصه هنر نیز فراگیر است، اما این دغدغه برای من ورای ساخت‌وساز تعریف می‌شود، اینکه بتوان یک کنش‌گر اجتماعی بود و از معماری در جهت خلق زندگی اجتماعی موثر شهروندان بهره برد.

Jiroft University Mosque / Razan Architects
Courtesy of Razan Architects

گرفتن پروژه یکی از دغدغه‌های همیشگی معماران است. شما از چه طریقی پروژه می‌گیرید و چگونه موفق به تثبیت‌ جایگاه خود در بازار معماری شده‌اید؟
مهم‌ترین روش ما در بازار معماری، اعتمادسازی با کارفرماست. اکثر پروژه‌ها از دل همین اعتمادسازی به ما پیشنهاد می‌شود؛ کارفرمایان قبلی پروژه‌های جدیدی را تعریف می‌کنند یا گروه ما را به دیگران پیشنهاد می‌دهند. این اعتمادسازی از دل جلسات اقناعی و برقراری دیالوگ با کارفرما به وجود میآید، به طوری که کارفرما خود را در شکل‌گیری پروژه‌ها سهیم می‌داند.

ساخته‌نشدن کدام پروژه‌تان به یک افسوس و حسرت برای شما تبدیل شده است و چرا؟
افسوسی در کار نیست؛ اتودها دائما تکامل پیدا می‌کنند و حتی اگر کامل اجرا نشوند، در خدمت تکامل ما و پروژه‌ها هستند. اما شخصا چفت‌شدن ایده‌ها در پروژه ساختمان مرکزی سازمان منطقه آزاد چابهار را برای خودم واجد اهمیت می‌دانم، اینکه کارکردها و ایده‌ها در یک مجموعه به‌هم‌پیوسته جمع شدند.

ساختمان مرکزی سازمان منطقه آزاد چابهار / دفتر معماری رازان
Courtesy of Razan Architects

به نظرتان، چه ویژگی‌هایی معماریِ «نوید امامی» را از معماریِ‌ دیگر معماران ایرانی متمایز می‌کند؟
من در این جایگاه نمی‌توانم از تمایز صحبت کنم. ما معماران آثار خود را عرضه می‌کنیم و تمایزها و تعابیر، خارج از ذهن معمار و در جامعه حس می‌شوند و منتقدین آنها را عینی می‌کنند.

ایده‌آلی که برای آینده حرفه‌ای‌تان به عنوان یک معمار ایرانی متصور هستید، چیست؟
ایده‌آل من در دو وجه شکل می‌گیرد: فردی و اجتماعی. همان‌طور که قبلا گفتم، من هم مانند هر هنرمند یا هر انسانی خواهان تاثیرگذاری هستم، اینکه بتوانم در بعد ملی یا جهانی، آثاری را خلق کنم که بعد از گذر سال‌ها مورد توجه باشند که این، وجوه فردی من را تامین می‌کند. اما در بعد دیگر، اثرگذاری اجتماعی آثارم به عنوان یک معمار برایم واجد اهمیت است، اینکه بتوانم در پروژهای ـ حتی اگر تک‌بنای مسکونی باشد ـ تعاملات اجتماعی سازنده‌ای را توسعه دهم، به ایده‌آل‌هایم دست یافته‌ام. مورد دیگر، اثرگذاری منِ معمار به عنوان یک کنش‌گر اجتماعی است، اینکه بتوانم با تلاش‌های مدنی، در فرآیندهای بالادستی به اصلاح قوانین اقدام کنم یا در اشکال پایین‌دستی، به ارتقاء سطح سلیقه عمومی کمک رسانم.

Sam Pasdaran / Razan Architects
Courtesy of Razan Architects | Photo: Deed Studio

برای خیل عظیم دانشجویان معماری و معماران جوانی که می‌خواهند وارد بازار کار شوند، چه توصیه‌ای دارید؟
معماری رشته‌ای انتزاعی نیست که در داخل کتاب‌ها محدود شده باشد؛ در این رشته، هر انتزاعی باید تجسم پیدا کند، حتی به اندازه یک ترسیم ساده. از این جهت، از بعد تخصصی به دانشجویان پیشنهاد می‌کنم تا آنجا که می‌توانند با حضور در کارگاه‌ها و شرکت‌ها، و کارآموزی و کسب مهارت، به عینی‌کردن خودشان و ایده‌هایشان نزدیک شوند. از بعد دیگر، اینکه هنر و معماری ارتباط تنگاتنگی با غنای تجربه زیستی معماران دارد؛ هر چقدر تجربه زیستی معمار غنی‌تر باشد، او می‌تواند به تصویر ناب‌تری از ایده‌های خود برسد. دوران دانشجویی، دوره خوبی برای غنابخشیدن به تجربه زیستی، با کتاب خواندن، رمان خواندن، فیلم دیدن، موسیقی خوب شنیدن، و تقویت حواس است که در این بین، سفرکردن اهمیت ویژه‌ای دارد؛ خوب دیدن در سفر و تطبیق‌دادن فرهنگ‌ها با شهرها و بناها، و وارد گفت‌وگو شدن با آدمها خیلی موثر است.

در پایان، ضمن تشکر از اینکه وقت‌تان را در اختیار ما قرار دادید، می‌خواستم نظرتان را درباره وب‌سایت «معمار ایرانی» بدانم؟ خوشحال می‌شویم اگر پیشنهاد یا انتقادی دارید، مطرح بفرمایید.
وب‌سایت معمار ایرانی از گرافیک و پرداخت خوبی بهره‌مند است، اما فکر می‌کنم در کل، وضعیت‌های رسمی انتقادی در جامعه معماری ما خیلی کم‌رنگ هستند. در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، فضای انتقادی به صورت محدود بین کاربران شکل می‌گیرد، اما مسئله خیلی مهم، رسمیت پیدا کردن نقد معماری است. نقد باعث خلق دیالوگ و شکل‌دادن به حوزه عمومی می‌شود، یعنی با ایجاد یک فضای انتقادی، می‌توان معماری را از سطح نخبه‌گرایانه به حوزه عمومی کشاند و قانون‌گذاران و جامعه را در فضای معماری دخیل کرد. در حوزه نقادی، موارد نوآورانه‌ای در شبکه اجتماعی معمار ایرانی دیدم که جا دارد با درگیرکردن کارشناسان در این تجارب نقادی، غنای حرفه‌ای به آن بدهید.

Leave A Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *