ایمان رئیسی، معمار، نویسنده و استادیار دانشگاه، در گفتوگو با «معمار ایرانی»:
همه نباید این انتظار را داشته باشند که طراح شوند.
کمال یوسفپور
«ایمان رئیسی»، معمار، نویسنده و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی قزوین است. او ورودی کارشناسیارشد معماری در سال ۱۳۷۴ بوده و تاکنون هفت عنوان کتاب، شامل تالیف و ترجمه، با همکاری دوستانش منتشر کرده است و پس از هفده سال کار حرفهای و سیزده سال تدریس در دانشگاههای قزوین و تهران، اکنون با شرکت معماری «اَدَمسون» در تورنتو همکاری میکند.
فعالیتهای گسترده شما در حوزههای مختلف معماری باعث شده است وقتی نام ایمان رئیسی به میان میآید، ناخودآگاه نقشهای شما در هر یک از این حوزهها به ذهن متبادر شود. از اینرو، من هم تلاش میکنم پرسشهای ابتداییام را با محوریت هر یک از این نقشها مطرح کنم. ایمان رئیسی را بیش از همه میتوان با نوشتههایش در کتابها و مجلات معماری به یاد آورد. با توجه به تجربیات مختلفی که در حوزه نشر معماری دارید، مایلم بدانم ارزیابی شما از وضعیت کنونی این حوزه در کشور ما چیست و چه چشماندازی برای آن متصور هستید؟
متاسفانه خبرهای خوبی در این مورد نمیشنوم؛ اخیرا که با یکی از مدیران محترم «انتشارات کسری»، «نیما طالبیان» صحبت میکردم، میگفت تیراژ کتاب به ۵۰۰ جلد رسیده و به نظرم بسیار باعث تاسف است که تیراژ کتاب و سرانه مطالعه اینقدر پایین آمده است. البته این وضعیت از سالهای گذشته تا به امروز حادتر شده است؛ مثلا ۱۰ سال پیش، تیراژ کتابهای معماری حدود ۲۰۰۰ نسخه بود، کمکم شد ۱۵۰۰، ۱۰۰۰ و کمتر از ۱۰۰۰. فکر میکنم در اکثر رشتهها دچار این مشکل هستیم. در واقع، علت اصلی، نهادینهنشدن فرهنگ کتابخوانی در جامعه و توسعه بسیار زیاد رسانههای دیجیتال است و عدم رعایت قانون حقوق مولف هم در این خصوص تاثیرگذار است. در مجموع، پایینآمدن آمار انتشار کتابها نکته مثبتی نیست، ولی فکر میکنم اگر این رسانههای دیجیتال بتوانند مسیرشان را خوب انتخاب کنند، به دلیل سهلالوصولبودن، میتوانند تاثیر خوبی بگذارند. به عنوان نمونه میتوانم به وبسایت «اتووود» اشاره کنم که مدت زیادی است آهسته و پیوسته در حال حرکت است و به نظرم بیشتر از بسیاری از ناشران ما، توانسته است در زمینه معماری محتوا تولید کند و تاثیر بگذارد و مخاطب زیادی هم دارد. وبسایت «معمارنت» نیز به نظرم نمونه خوبی است که آهسته و پیوسته در حال گسترش است و همچنین خوشحالم که وبسایت شما، یعنی «معمار ایرانی» هم این رسالت را برای خودش قرار داده است و در این زمینه تلاش میکند.
متاسفانه معضل دیگری که ما در حوزه نشر داریم، سوداگریهای اقتصادی است که باعث شده است هم در حوزه چاپ کتاب و هم در حوزه چاپ مجله، کیفیت پایین بیاید و شاهد هستیم که در بسیاری از نشریاتی که امروز به طور تخصصی، در حوزه معماری منتشر میشوند، مدیرمسئول نشریه دانش کافی در مورد معماری ندارد. این افراد اکثرا بنا به دلایل اقتصادی، این حوزه را انتخاب کردهاند و حقالتالیف پرداخت نمیکنند و اینها همه باعث میشود که کیفیت پایین بیاید. در همه جای دنیا، پرداخت حقالتالیف یک اصل است و شما برای یک کار باکیفیت، باید حقالزحمه پرداخت کنید و یک نویسنده یا معمار حرفهای، وقتی مطلبی مینویسد، انتظار دارد که بابت فکر و وقتش، به او حقالزحمه پرداخت شود. وقتی این اتفاق در بسیاری از مجلات نمیافتد یا برای خیلی از کتابها، مترجمان و نویسندگان مبالغ بسیار ناچیزی به عنوان حقالزحمه دریافت میکنند که اصلا در مقابل ارزش کارشان هیچ است، لذا چشمانداز خوبی در این زمینه نمیبینم. امیدوارم نسل جوانی که در حوزه معماری فارغالتحصیل شدهاند، به عنوان بخشی از فعالیت حرفهای، حوزه نشر و تولید مطلب را هم در حوزه تالیف و هم در حوزه ترجمه، در سرلوحه کارشان قرار دهند و کمکم شرایط مناسبتری را ایجاد کنند. در این حوزه هم فکر میکنم باید به این نکته توجه کرد که نمیشود یکشبه راه یکساله را رفت. متاسفانه بعضا در فضاهای مجازی میبینم بعضی از دوستان و همکاران میخواهند خیلی سریع مراحل را طی کنند، در صورتی که به نظرم این مراحل باید پلهپله طی شود؛ برای اینکه یک نفر نویسنده خوبی در حوزه معماری بشود، نیاز دارد که خیلی مطالعه و تمرین کند.
حضور مستمر شما در عرصه آموزش معماری، یکی دیگر از نقشهای پررنگتان را در این سالها رقم زده است. با توجه به تجربههای شخصیتان در حوزه تدریس، آیا رابطهای میان جریان معماری امروز کشور و گسترش کمی قابل ملاحظه آموزش معماری در دو دهه اخیر میبینید؟
متاسفانه همان بحث سوداگری اقتصادی که در حوزه نشریات عرض کردم، در حوزه آموزش هم به شدت، به چشم میخورد. تعداد بسیار زیاد موسسات آموزش معماری و دانشجویان معماری که در مقاطع لیسانس، فوقلیسانس و دکتری جذب میشوند، واقعا بیش از حد ظرفیت معماری کشورمان است. عمدتا مدرکگرایی است از یکسو، و از یکسو هم سودای اقتصادی نهادهای آموزشی است. در این حوزه هم متاسفانه چشماندازم مثبت نیست. البته همینجا باید بگویم در بین همه دانشجویانی که در مقاطع مختلف تحصیل میکنند، حساب علاقهمندان را همیشه باید جدا کرد، چون نمیشود در مورد همه به این صورت اعلام کرد که همه کارشان بیکیفیت است یا سودای مدرکگرایی دارند؛ باید افراد علاقهمند را تشویق کرد و حمایتشان کرد که بتوانند در مسیر حرفهای و در حوزه آموزش، به خوبی پیش بروند.
نکته دیگری هم که باید به آن توجه کرد، این است که ما به متخصص در همه حوزهها نیاز داریم. متاسفانه در حوزه آموزش معماری، همه را به سمت طراحشدن هدایت میکنند، در صورتی که معماری فقط طراحی کلیات نیست. ما به متخصص در زمینه طراحی جزئیات خیلی نیاز داریم، به متخصص در زمینه کوردینیشن یا هماهنگی بین مطالعات مختلفی که در سازه، تاسیسات و مکانیک انجام میشود، نیاز داریم، به کسی که بتواند در کارگاه خوب نظارت کند، نیاز داریم. به همه این حوزهها نیاز داریم، ولی سیستم آموزشی ما، همه را به سمت دیزاینرشدن یا ایدهپردازی و طراحِمعمارشدن پیش میبرد و همه سودای مولفشدن دارند و این تقریبا غیرممکن است. درصد معدودی از معماران هر دورهای میتوانند به آن حدی که اسمش را معمار مولف بگذاریم، دست پیدا کنند و البته آیتمهای دیگری نیز بر آن تاثیر دارد که فراتر از آموزش دانشگاهی است. لذا باید در این مورد اطلاعرسانی شود که همه نباید این انتظار را داشته باشند که طراح شوند.
اینروزها از شما میتوان به عنوان یکی از فعالترین معماران کشور در شبکههای اجتماعی نام برد. به نظرتان انقلاب عظیم اطلاعاتی که در ده سال گذشته، با گسترش رسانههای نوظهور اینترنتی و شبکههای اجتماعی، به وقوع پیوسته است، چه تاثیرات مثبت و احیانا مخربی میتواند بر معماری و معماران امروز ما داشته باشد؟
حضور این رسانههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی مثبت است. همانطور که در بخشی از صحبتهای قبلی گفتم، کاملا به این حوزه علاقهمندم و همانطور هم که گفتید، سعی میکنم فعالیت داشته باشم. از سالهای گذشته که وبلاگ مینوشتم تا به امروز، این رسانههای دیجیتال همیشه برایم جذابیت داشتهاند، به خاطر اینکه مخاطب سریعتر میتواند با شما ارتباط برقرار کند و شما از این طریق بیشتر میتوانید تاثیرگذار باشید. یکی از مهمترین ویژگیهای عصر دیجیتال این است که شما میتوانید با فاصله زمانی بسیار کمی، به بسیاری از سخنرانیهایی که در اکثر دانشگاههای خوب دنیا انجام میشوند، دسترسی داشته باشید. خیلی از دانشگاههای درجهیک کلاسهای آنلاین گذاشتهاند که شما میتوانید گوش بدهید یا پادکستهای خیلی خوبی هست که میشود تهیه کرد و از آنها استفاده کرد. یعنی دیگر هیچ مرزی برای دانشجویی که در هر گوشه این زمین زندگی میکند، وجود ندارد؛ میتواند سخنرانیهای دانشگاه هاروارد یا ام.آی.تی را گوش بدهد و مدام خودش را بهروز کند و این بزرگترین تحول در دوران معاصر است که فکر میکنم خیلی میتواند مفید باشد و بر گسترش دید معماران ما تاثیر بگذارد.
اگر اندکی به گذشته برگردیم، ایمان رئیسی را میتوان با جلسات «نقد و معرفی معماری امروز ایران» که در اوایل دهه ۸۰ شمسی، در خانه هنرمندان برگزار میشد، به یاد آورد. به نظر شما، در نقد معماری امروز ایران چه محورها و موضوعاتی را میتوان مورد توجه قرار داد و آیا اصولا میتوان از نقد معماری به عنوان یک جریان ریشهدار و نقشآفرین در معماری امروز کشور یاد کرد؟
ما تقریبا چهار سال در خانه هنرمندان تلاش کردیم و سیواندی جلسه نقد معماری برگزار کردیم و سعی کردیم فرهنگ نقد را در جامعه معماری گسترش دهیم، اما فکر میکنم مسئله نقد در جامعه ما، مسئلهای است که هنوز نهادینه نشده است و تا نام نقد میآید، اکثرا موضع میگیرند که شما میخواهید نکات منفی را برجسته کنید. لذا ما در این زمینه خیلی پیشرفتی نداشتیم و در این سالها کمتر توانستیم منتقد خوب تربیت کنیم. بسیار اندکاند همکارانی که در این حوزه، در وبسایتها و نشریات فعالیت میکنند. متاسفانه باز به همان دلیل عدم وجود سیستم پرداخت حقالتالیف که به یک منتقد، برای نوشتن نقد، پول پرداخت کند، کسی به صورت تماموقت، منتقد معماری نیست و اکثرا به صورت علاقه شخصی، هر از گاهی نقدی مینویسند و این نمیتواند باعث پیشرفت شود. اگر بخواهیم جریان نقد در معماری توسعه پیدا کند، باید همه نشریات تخصصی و وبسایتهایی نظیر وبسایت شما، برای خودشان این رسالت را در نظر بگیرند که به یک یا دو نفر، به شکل ثابت، برای نوشتن نقد، حقالزحمه پرداخت کنند و در غیر اینصورت، فکر میکنم وضعیت نقد در جامعه ما نمیتواند پیشرفتی داشته باشد.
یک نکته دیگر هم که در این حوزه باید بگویم، این است که نقد معماری باید به عنوان یک کار حرفهای به حساب بیاید. اینکه ما یک کاری را که میبینیم، بلافاصله دیدگاه شخصی خودمان را در آن دخالت بدهیم و بگوییم این کار خوبی است یا کار بدی است، یا این را میپسندم یا نمیپسندم، در واقع، این نقد به حساب نمیآید. در نقد، شما باید بتوانید به روشنی، شرایط اثر را تحلیل کنید، ببینید که این اثر چه ارتباطی با سایر آثار معماری دارد، خود اثر چه ویژگیهایی دارد، چه خلاقیتی در اثر ایجاد و چه نکته جدیدی در آن اضافه شده است؛ در واقع، یک اثر باید از جوانب مختلف سنجیده شود. اینکه میبینیم عدهای دو عکس را کنار هم میگذارند و میگویند این کار از آن کار تقلید یا کپی کرده است، در واقع، سطحیترین روشی است که میتوانیم با نقد برخورد کنیم. لذا در مجموع، از نقد به عنوان یک جریان ریشهدار در معماری کشور نمیتوانم یاد بکنم. البته نقد در معماری ما سابقه چندانی هم ندارد؛ چون تز دکترایم را در این زمینه کار کردهام، میدانم که از سال ۱۳۲۵ شروع شده است. از وقتی که «وارطان» در مجله «آرشیتکت» شروع کرد به نوشتن یادداشتهای انتقادی، تا به امروز، جریان نقد معماری به صورت خیلی جدی جلو نیامده است. در دورهای «کامران افشارنادری» نوشتههای خوبی در حوزه نقد معماری مینوشتند، امروز هم «آرش بصیرت»، «پویان روحی»، «علیرضا تغابنی»، «محسن اکبرزاده» و دیگران، همکاران و دوستانی هستند که در این حوزه تلاش میکنند و لبه نقد را پیش میبرند. ولی برای این همه معمار و دانشجوی معماری که در حوزه معماری ایران فعالیت میکنند، این بسیار کم است و اگر بخواهیم از نقد به عنوان یک جریان ریشهدار یاد کنیم، هنوز تا آن مرحله فاصله زیادی داریم.
از دیدگاه شما، آیا میتوان گرایش یا گرایشهای عمدهای را در معماری امروز ایران، و به طور مشخص، در ۱۵ سال اخیر، یعنی از دهه ۸۰ شمسی به اینسو، شناسایی و طبقهبندی کرد؟
در مورد معماری معاصر ایران، به خصوص ۱۵ سال اخیر، به نظرم طبقهبندی خاصی نمیتوان ارائه کرد. مهمترین اتفاقی که از سال ۱۳۸۰ افتاده، به نظرم مجله معمار و جایزه معمار است؛ البته مجله معمار سال ۱۳۷۷ تاسیس شده، ولی جایزه معمار از سال ۱۳۸۰ شکل گرفته است. نقطه عطف معماری معاصر ما، به خصوص بعد از انقلاب ۱۳۵۷، جایزه معمار است که به کارهای ساختهشده و معماران جوان ارزش داد و باعث شد معماران جوان کمکم اعتماد به نفس پیدا کنند، بهطوریکه در ۱۶ سال گذشته توانستهاند به خوبی جلو بیایند و این مسئله در کل کشور گسترش یافته است، یعنی اکنون در همه شهرهای ایران میتوانید آثار خوب ببینید و این خیلی مهم است.
شما به عنوان یک معمار ایرانی که اخیرا نیز در خارج از کشور اقامت گزیدهاید، جایگاه معماری امروز ایران را در جهان امروز چگونه میبینید؟ روند تحول معماری امروز کشور ما چه اشتراکات و چه تفاوتهایی با روند تحول جهانی معماری دارد؟
جایگاه معماری امروز ایران در جهان، جایگاه مثبتی است؛ خیلی از معماران جوان و خوشفکری که در حال کار هستند، کمکم در حوزه جهانی هم مطرح میشوند و خیلی خوب است که ما هر سال چند جایزه معتبر بینالمللی به دست میآوریم، توسط همان معماران جوانی که در جریان جایزه معمار رشد کرده و الان معماران متبحر و صاحبسبکی شدهاند. در مجموع، فکر میکنم روند رشد معماری ما در عرصه جهانی مثبت است. تنها مسئلهای که باید به آن اشاره کرد، این است که در همه جای دنیا، دولتها از معماران خوبشان حمایت میکنند و پروژههای خوب را به معماران منتقد، یعنی معمارانی که با نگاه انتقادی کار میکنند و کارشان رو به جلوست، سفارش میدهند یا مسابقات را به روش حرفهای برگزار میکنند و از این طریق سعی میکنند لبه معماری را در کشورشان جلو ببرند. متاسفانه کارفرماهای دولتی ما هنوز به آن حد از دانش نرسیدهاند که کار را به دست کاردان بدهند. ما هنوز درگیر سیستم عقبافتاده مهندسان مشاور هستیم که باید رتبهای داشته باشید و تعدادی کارمند، تعدادی کتاب در کتابخانه و چند سال سابقه کار، و اینها همه باعث میشود که ما نتوانیم از این نیروی جوان و خلاقی که بیشتر با کارفرماهای خصوصی کار میکنند، در پروژههای بزرگ و ملی استفاده کنیم و همچنین باعث میشود که ما نتوانیم پروژههای بزرگمقیاس و در نتیجه، حضور موثر در عرصه جهانی داشته باشیم. اما در کل فکر میکنم با این تحولی که در حوزه رسانههای دیجیتال ایجاد شده و ارتباطاتی که از طریق شبکههای مجازی برقرار شده است، ما همگام با تحولات معماری روز دنیا، در حال پیشرفت هستیم.
در سالهای اخیر، مشارکت معماران ایرانی در جوایز و مسابقات بینالمللی افزایش قابل توجهی داشته که اغلب با موفقیتهایی نیز همراه بوده است. به نظر شما، این پدیده جدید چه تاثیری میتواند در وضعیت معماری امروز کشور داشته باشد؟
مسابقه یکی از مهمترین اتفاقاتی است که در حوزه معماری میتواند بیفتد؛ یک نوع تمرین خلاقیت است و خیلی خوب است که بتوانیم در این مسابقات شرکت کنیم، فارغ از اینکه چه نتیجهای به دست میآید. وقتی شما در مسابقه شرکت میکنید، بعد از مسابقه، با ایدههای مختلفی که پیرامون یک موضوع واحد مطرح شدهاند، مواجه میشوید و این باعث میشود نوع نگاه شما متحول بشود و پس از چند مسابقه، کمکم با روش برخورد انتقادی با موضوع آشنا میشوید. فکر میکنم این تمرین خیلی خوبی است، به خصوص برای معماران جوان و کسانی که تازه فارغالتحصیل شدهاند و علاقهمندند که در این حوزه کسب تجربه کنند. ضمن اینکه اکثر معماران بزرگ دنیا از مسیر مسابقه توانستهاند مطرح بشوند و پروژهشان را بسازند و حرفی برای گفتن داشته باشند. اگر شما در ایران هم نگاه کنید، مثلا «آرش مظفری»، «رضا دانشمیر» یا علیرضا تغابنی، همه با مسابقات شروع کردهاند و کمکم به این جایگاه عالی که امروز در معماری معاصر ایران دارند، رسیدهاند.
در بین اهالی سینما، برخی فیلمها به «فیلم جشنوارهای» معروفاند که بیشتر با هدف موفقیت در جشنوارههای بینالمللی، ولو به قیمت از دست دادن مخاطب عام ساخته میشوند. آیا چنین اصطلاحی را میتوان به برخی از آثار معماری امروز ایران هم تعمیم داد؟ اگر بخواهم روشنتر بگویم، آیا در حال حاضر آثاری داریم که بیشتر برای جلب توجه داوران جوایز مختلف معماری ساخته میشوند تا پاسخگویی به نیازهای واقعی زندگی استفادهکنندگان؟
خیلی با این مسئله موافق نیستم؛ چون اساسا در هنر نمیشود برای مخاطب کار کرد، یعنی اگر هنرمندی به گونهای کار کند که دل مخاطباش را به دست بیاورد، به نظرم نمیتواند به سمت جلو حرکت کند. این مسئله در مورد سینمای ما صادق است و در مورد معماری هم میتواند صادق باشد. البته اینجا باید معماری پیشرو یا معماری انتقادی را که میخواهد تحولی در شرایط موجود ایجاد کند و لبه علم معماری را جلو ببرد، از معماری رایج جدا کرد. «جان هیداک» گفته است در معماری دو گرایش داریم: «معماریِ معماری» و «معماری حرفهای»؛ معماریِ معماری، حوزهای است که لبه علم معماری را میخواهد جلو ببرد و پیشرو و انتقادی است و معماری حرفهای، معماریای است که روزمره با آن سروکار داریم و شامل ساختمانهایی است که در طول سال ساخته میشوند. در همه ساختمانها ممکن است شرایط فراهم نباشد که یک فکر انتقادی مطرح بشود. لذا این دو جریان به موازات هم حرکت میکنند و آن معماریای که در این سوال مطرح شده که در ارتباط با جلب توجه داوران است و میخواهد جایزه کسب کند، در واقع، در لبه علم معماری قرار دارد و نباید این دو را با هم مخلوط کنیم. در مورد پاسخگویی به نیازهای واقعی مخاطبان هم فکر میکنم انسان موجود انعطافپذیری است و اینطور نیست که وقتی ما به توافق رسیدیم که مثلا عملکرد یک فضا به اینگونه باشد، اگر یک نفر تغییری در آن ایجاد کند، کل ساختار از هم بپاشد. یعنی انسان میتواند با تغییر جدید هم هماهنگ شود، کما اینکه مثلا زندگی در ساختمانی که تماما شیشهای باشد، شاید صد سال پیش، برای خیلیها سخت بود، ولی کمکم شرایطی فراهم شده که این اتفاق افتاده است و عدهای طالب زندگی و کار در ساختمان شیشهای هستند. لذا نباید این مسئله را که یک اثر معماری نیازهای واقعی استفادهکنندگان را پاسخ نمیدهد، به عنوان یک تابو در نظر بگیریم، چرا که آن نیاز میتواند تغییر کند و هیچ محدودیتی برایش وجود ندارد.
شما برای خیل عظیم دانشجویان معماری که به تحصیل در مقاطع مختلف این رشته مشغولاند و معماران جوانی که میخواهند وارد بازار کار شوند، چه توصیهای دارید؟
خیلی عرض خاصی ندارم، غیر از اینکه در حوزه معماری خیلی باید زحمت کشید و خیلی باید کار کرد. چند سال پیش که گفتوگویی با «مهرداد حدیقی» داشتم، ایشان میگفت دههزار ساعت حداقل زمانی است که یک دانشجوی معماری باید در دفاتر، بعد از فارغالتحصیلی کار کند تا بتواند بگوید که الان آماده شدم برای معماری. فکر میکنم این حرف خیلی مهمی است و ما نیاز داریم که چندین سال در دفاتر مختلف معماری کار کنیم، از تجربیات معمارهای قبلی، به بهترین نحو استفاده کنیم و بعد کمکم به سمت ایجاد دفتر شخصی خودمان برویم و به صورت شخصی وارد بازار کار حرفهای بشویم. امروز میبینیم بعضیها بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی، میخواهند دفتر خودشان را تاسیس کنند و حالا با یک روابطی ممکن است بتوانند یکی دو کار بگیرند، ولی هیچوقت آن تجربه ارزشمندی را که با کار در دفاتر بزرگ و تحت نظر معماران درجهیک میتوانند به دست بیاورند، در تجربه شخصی به دست نمیآورند. اگر شما مثلا به تجربه رضا دانشمیر یا علیرضا تغابنی مراجعه کنید، میبینید که این دو عزیز هم به همینصورت اقدام کردهاند، یعنی هشت نه سال در دفاتر مختلف و با مشاورهای مختلف همکاری کرده و بعد دفتر خودشان را تاسیس کردهاند و الان جزو موفقترین معماران کشورمان هستند. لذا پیشنهادی که دارم این است که اگر کسی میخواهد واقعا به یک جایگاه قابل توجه در معماری دست پیدا کند، نیاز دارد که چند سال زیر نظر یک معمار باتجربه کار کند و این تجربه را برای ورود به کار حرفهای داشته باشد.
در ماههای اخیر، شاهد انتشار دویستامین اثر از معماران ایرانی، اعم از معماران شناختهشده و معماران ناشناس، در وبسایت «معمار ایرانی» بودیم. ضمن تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، بسیار مایلم بدانم روند فعالیت این وبسایت را تا به امروز چگونه میبینید؟ خوشحال میشویم اگر پیشنهاد یا انتقادی در راستای بهبود این روند دارید، مطرح بفرمایید.
همانطور که در ابتدا گفتم، نگاهم در مورد وبسایت شما مثبت است؛ اینکه یک وبسایت برای کارش برنامه داشته باشد و هر از گاهی، در قالب پروندههایی، از معماران مختلف دعوت کند که در آن مورد بنویسند و سعی کند به صورت مداوم، ارتباطش را با مخاطب حفظ کند، نکته مثبتی است که فکر میکنم وبسایت شما هم در این مسیر حرکت میکند. همانطور که گفتم، تجربه وبسایتهای اتووود و معمارنت نیز میتواند مفید باشد. همچنین من خیلی علاقمندم به برنامهای که اخیرا «مسعود بهنود» تحت عنوان «هزار داستان» اجرا میکند. در حوزه معماری هم اگر چنین کارهایی انجام شود، بسیار مفید است؛ اگر در زمانهای کوتاه چهار تا پنج دقیقهای، با معماران در مورد مسائل مختلف معماری گفتوگو و از طریق فضاهای مجازی منتشر شود، میتواند تاثیر وسیعتری در جامعه معماری بگذارد. در پایان، امیدوارم که با تلاش همه همکاران بتوانیم کمکم به سمت معماری باکیفیتتر پیش برویم.
20
🙏🏽🙏🏽🙏🏽