فرشاد فرهی، معمار و هنرمند ایرانی مقیم آمریکا، در گفتوگو با «معمار ایرانی»:
حضور پررنگ بحث سنت و مدرنیته در ایران، همیشه تعیینکننده گرایشهای عمده معماری معاصر ما بوده است.
کمال یوسفپور
فرشاد فرهی، معمار و هنرمند باسابقه ایرانی است که در حال حاضر، در واشینگتن دیسی آمریکا زندگی میکند. او دانشآموخته کارشناسیارشد معماری از دانشگاه ملی ایران است و تحصیلات خویش را در انستیتو هنر سانفرانسیسکو و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (USC) ادامه داده است. مشارکت با زندهیاد هادی میرمیران در تاسیس مهندسان مشاور نقشجهان پارس، همکاری با بهرام شیردل، تدریس در دانشگاه، عضویت در هیئت تحریریه مجله معماری و شهرسازی، و نگارش مقالاتی درباره هنر و معماری ایران، از جمله سوابق حرفهای فرشاد فرهی است.
بهتر است گفتوگویمان را از تجربه همکاری شما با زندهیاد میرمیران شروع کنیم. به نظر شما، چه ویژگیهایی معماری سیدهادی میرمیران را از معماری دیگر معماران همنسل او متمایز میکند؟ آیا میتوان از معماری ایشان به عنوان یک معماری جریانساز در معماری امروز ایران یاد کرد؟
ویژگیهای معماری زندهیاد هادی میرمیران و تمایز آن را باید در ارتباط تنگاتنگ با ویژگیها و شخصیت فردی او تعریف کرد. ضروری است اشاره کوتاهی به سابقه دوستیام با مهندس میرمیران داشته باشم که شاید در شرح موضوع موثر باشد. من مهندس میرمیران را از سال ۱۳۴۰ شناختم و این آشنایی به یک دوستی عمیق و ماندگار و نهایتا، به شراکت و همکاری انجامید. یاد و خاطره او همیشه برایم زنده است.
میرمیران انسان نخبه و خاصی بود. او آرزوهای بزرگی در سر داشت و برای تحقق آنها، بسیار متمرکز، جدی و سختکوش بود. او هوشیارانه، فرصتها را به خوبی درک میکرد، میشناخت و از آنها برای تحقق آرزوهایش، به بهترین نحو بهرهبرداری و استفاده میکرد؛ اگر فرصتی نبود، او فرصتها را میساخت. او به طور جدی، قصد داشت یک معمار برجسته باشد و برای این هدف، تلاش مستمری را در برنامه خود داشت؛ به همین دلیل، دائما میکوشید بیش از توانش نوآور باشد و معماری متمایزی را طرح کند. او به نقش موثر رسانههای صوتی و تصویری و مجلات وقوف کامل داشت و به آنها بسیار اهمیت میداد. او ضمن حمایت از رسانهها، تلاش میکرد بیشترین بهره را از آنها برای انتقال نظریات و معرفی کارهایش ببرد.
به طور قطع، میرمیران یکی از تاثیرگذارترین چهرههای معماری امروز ایران بود، اما در مورد پرسش شما مبنی بر اینکه آیا معماری او یک معماری جریانساز بود، اگر منظور شما از جریان، ظهور یک نهضت فکری باشد، به دلایلی که خواهم آورد، تصور نمیکنم معماری او یک معماری جریانساز بوده باشد. اتفاقا، مقاله او با عنوان «جریان نوینی در معماری ایران» که در شماره ۵۰-۵۱ مجله معماری و شهرسازی، با موضوع «اولین بیینال معماری امروز ایران»، به سردبیری بنده منتشر شد، موضوع بحث و گفتوگوی طولانی بین ما شد و من دیدگاههای خود را در بحثهایمان با او در میان گذاشتم. به نظر من، جریانسازی در معماری، یک کار بسیار پیچیده و مستلزم فراهمبودن بسترهای مستعد و بههمتنیدهایست که ما فاقد آن بودیم و هستیم. اگر به هرکدام از جریانهای هنر و معماری در طول تاریخ معاصر نگاه کنید، درمییابید که ظهور یک جریان فکری دارای لایههای همهجانبه مختلفی است که آن را شکل و تکامل میدهند؛ این لایهبندی از تولد و حضور یک نظریه روشن آغاز میشود و در متن یک تفکر جمعی معنا پیدا میکند و در بستر جمعهای کوچک و بزرگ، محیطهای آکادمیک و دانشگاهها، مراکز تجربی عملی، رسانههای تخصصی و عمومی، و مراکز فرهنگی و موزهها به بحث و تبادل نظر گذاشته شده و در جریان آزمایشگری نظری و عملی، پالایش و به یک جریان نوین تبدیل میشود. متاسفانه، ما هنوز امکان این سازماندهی و لایهبندی بافت تخصصی برای ظهور و حضور یک جریان را نداریم.
در ضمن، من در تداوم این گفتگوها، گروه شش معمار را تشکیل دادم و از معماران مطرح ـ فرهاد احمدی، حسین شیخ زینالدین، بهرام شیردل، علی صارمی و هادی میرمیران ـ برای تبادلنظر و گفتوگو درباره معماری ایران دعوت کردم. ما با برگزاری جلسات منظم و متعدد در طول یک سال و اندی، تلاش کردیم تا شاید بتوانیم به یک مانیفست در زمینه معماری آن روز ایران دست یابیم و خطوط یک جریان فکری مشترک را تبیین کنیم ـ خطوطی که دربرگیرنده اصولی مدون و بیانگر یک جریان نوین باشد ـ که البته این تلاش در میانه راه ناکام ماند.
به نظر شما، جای خالی کدام یک از پروژههای زندهیاد میرمیران در فضای معماری امروز ایران بیشتر حس میشود؟ منظورم پروژهای است که در صورت ساختهشدن میتوانست یکی از آثار شاخص و قابل اعتنای معماری ایران امروز باشد.
از نظر من، دو پروژه مهندس میرمیران از اهمیت ویژهای برخوردار هستند که میتوانستند به آثار شاخص معماری امروز ایران تبدیل شوند: اولین پروژه، «موزه آب» است که با همکاری بهرام شیردل انجام شد و دیگری، پروژه «کتابخانه ملی» است.
شما در سال ۱۳۷۸، در مقاله «بررسی و پیشنهادی بر محورهای معماری معاصر ایران» (منتشرشده در شماره ۵۰-۵۱ مجله معماری و شهرسازی)، چارچوبی مقدماتی برای جریانشناسی تاریخی و سبکشناختی معماری معاصر ایران مطرح کردهاید. آیا امروز پس از گذشت بیش از ۱۵ سال از تاریخ انتشار این مقاله، همچنان قائل به همان چارچوب هستید؟
پیشنهادهای من در آن مقاله به دو بخش تقسیم میشوند: بخش نخست، درباره روش تاریخنگاری معماری ایران از دوره باستان تا به امروز است که روش پیشنهادی من، یک طبقهبندی اصولی و پایهای و منطبق بر روشی است قراردادی که در بیشتر کتابهای تاریخ هنر و معماری مورد استفاده قرار میگیرد. این روش، روشی است برای مطالعه و بررسی تاریخی دورههای مختلف تاریخ هنر و معماری جهان که یک بررسی تطبیقی را نیز میسر میسازد. دومین بخش، طبقهبندی سبکهای معماری معاصر است که در متن مقاله نیز توضیح دادهام. این پیشنهادها در حد مقدماتی هستند و تغییر و تدقیق آنها نیازمند مطالعه و بررسی عمیقتر در قواره یک تحقیق علمی بنیادی است.
از دیدگاه شما، آیا میتوان گرایش یا گرایشهای عمدهای را در معماری امروز ایران و به طور مشخص، در ۱۵ سال اخیر، یعنی از دهه ۸۰ شمسی به اینسو، شناسایی و طبقهبندی کرد؟
لازم است توضیح دهم که من طی ده سال گذشته که در خارج از ایران بودهام، از دو طریق در جریان معماری ایران و جهان بودهام: از یکسو، با دریافت اطلاعات از طریق دنیای مجازی و سایتهای بینالمللی و ایرانی معماری، و از سوی دیگر، با دریافت کتاب، مقالات و اطلاعات درباره معماری امروز ایران، از طریق دوست گرامیام، پویان روحی.
به نظر من، حضور پررنگ بحث سنت و مدرنیته در ایران، همیشه تعیینکننده گرایشهای عمده معماری ما در طول تاریخ معاصر بوده و شاید هم خواهد بود: از یکسو، گرایش به شیوه معماری مدرن و همنوایی با جریانهای پیشرفته و نوآورانه معماری جهان و بهویژه غرب، و از سوی دیگر، گرایش به معماری احیایی و سنتگرایی در معماری، که هر از چندگاه، یکی کمرنگ و دیگری پررنگ میشود. در نگاهی کلی و نقادانه، گرایشهای عمده معماری ۱۵ سال گذشته با معماری ۵۰-۶۰ سال گذشته تفاوت چندانی پیدا نکرده، اگرچه تکنولوژی، ابزار تولید، شکل و شمایل، و ادبیات نظری آن تفاوت پیدا کرده است. در گرایش اول و همنوایی با معماری غرب، سناریوی معماری آن، دیروز سبک بینالملل یا پستمدرن و امثال اینها بود و سناریوی امروز آن، معماری پارامتریک یا معماری پایدار و … است. معماری بازار نیز به عنوان یکی از زیرفصلهای این گرایش قابل ذکر است که عمدتا دنبالهرو و مقلد معماری التقاطی و باسمهای نئوکلاسیک، از نوع بازاری معماری غرب است. در گرایش دوم، یعنی سنتگرایی در معماری نیز همچنان قصه شیفتگی عاطفی بدون عمل به معماری گذشته، و بدون هیچ تولید و بازده قابل اعتنا، در ۴۰ سال گذشته، همچنان باقی است و بیشتر برای سرکوب خلاقیتهای فردی بکر و بدیع، از آن بهرهبرداری میشود و هنوز آثار پدیدآمده در ۴۰ سال قبل، قابلاعتناترین و معتبرترین آثار این گرایش به شمار میروند.
به نظر من، مشکل اساسی هر دو گرایش معماری امروز ایران که مانند دو روی یک سکهاند، این است که برای حضور تمامعیار در حیطه معماری جهانی، نه توان و جسارت تخریب بتهای ذهنی و خاطره ازلی خود را داریم که بتوانیم بدون دغدغه و حمل بار سنگین معماری گذشته، عمیقا و آگاهانه در جریان خلق و تالیف معماری پویای غرب سهیم شویم و نه هدف و برنامه مدون و نظریه روشنی برای خلق و تعریف مکتبی نو و مرتبط با تاریخ معماری گذشتهمان و اصول کاربردی امروز که بتواند با بسترسازی یک جریان اندیشمند و مستقل، در تعامل پویا و گفتمان بالغ با جریان معماری پیشرو جهان باشد.
شما در سال ۱۳۷۹، در یکی از مقالههایتان با عنوان «خط سوم معماری ایران» (منتشرشده در شماره ۶۰-۶۱ مجله معماری و شهرسازی)، دیدگاهی را مطرح کردهاید مبنی بر اینکه معماری ایران در دوره معاصر، دو فرصت مغتنم اظهار وجود در حیطههای تحولات و رشد معماری را، چه در مقیاس جهانی و چه در مقیاس ملی از دست داده است و در ادامه، با توجه به تحولات آن روزها، از فرصت سومی برای رشد و تعالی معماری ایران یاد کردهاید که دیگر نباید آن را به سادگی از دست داد. امروز پس از ۱۵ سال، دوست دارم بدانم آیا این فرصت سوم را نیز همچون دو فرصت پیشین، از دست رفته میبینید یا شرایط برای معماری امروز ایران به گونهای دیگر رقم خورده است؟
شناخت و درک فرصتهای معماری امروز ایران، یک بحث ادراکی ـ نظری و نیازمند تجدیدنظر در بینش و پذیرش جمعی نسبت به ضرورت آن است. اگرچه خوشبختانه، امروزه دریچهای برای ورود به این بینش دیده میشود که باعث دلگرمی است، ولی برای رسیدن به مقصد نهایی، ضرورت ادراک و خواست جمعی، بیش از پیش خودنمایی میکند. به نظر من، معماری امروز ایران دارای پتانسیلهای بالقوه و بالفعل و فرصتهای در دسترس و موجود بسیاری است که میتوان از آنها برای ارتقاء معماری بهرهبرداری کرد:
اول، معماران فعال و اندیشمند ایرانی که در داخل کشور کار میکنند،
دوم، معماران جوان ایرانی که در خارج از کشور، در حال کسب تجربههایی ارزشمند از طریق همکاری با دفاتر بزرگ و پیشرو و معتبر جهانی هستند، افرادی مثل هومن طالبی، کاوه دبیری، مهران قارلقی، امین صادقی و بسیاری دیگر،
سوم، معماران ایرانیالاصل صاحبنام و دارای اعتبار حرفهای بینالمللی، مانند فرشید موسوی، بهرام شیردل، نادر تهرانی، محسن مصطفوی و …،
چهارم، معماران مولف و اندیشمند غیرایرانی.
این چهار گروه، در واقع، سرمایههای معماری امروز ایران هستند که در صورت فراهمشدن بسترهای لازم میتوانند در تحول، تکامل و ارتقاء جایگاه جهانی معماری امروز ایران بسیار موثر باشند. از اینرو، من سهیمکردن آگاهانه و با برنامه این نیروها و استفاده از تجربیات آنها را فرصت سومی در تحول و پیشبرد معماری ایران میدانم و معتقدم بهرهبرداری هوشیارانه از دانش و تجربههای آنها میتواند تحول عمیقی در معماری امروز ایران به وجود بیاورد.
بگذارید در این ارتباط، به یک موضوع قابل تعمق اشاره کنم. کشور چین، اگرچه یک کشور صنعتی است، اما از بسیاری جهات، به ما شباهت دارد؛ کشوری است با سابقه تاریخی و میراث گرانبهای معماری، ثروتمند مثل ایران (اگرچه منابع درآمدی دو کشور متفاوت است)، دارای بافت اجتماعی تلفیقی سنتی و مدرن و موارد مشابه دیگر. حال ببینیم آنها چگونه از این فرصتها در معماریشان بهره بردهاند:
ـ فهمیدهاند که داشتن یک اثر شاخص و باارزش معماری در کشور یک ثروت ملی است،
ـ از فاصله معماری امروز خود با معماری پیشروی غرب دقیقا آگاه شدهاند،
ـ برای ارتقاء از سطح یک معماری محلی به معماری جهانی، راهحلهای تئوریک ـ کاربردی هوشیارانهای را انتخاب کردهاند،
ـ از جایگاه موثر مسابقات سالم داخلی و بینالمللی معماری بیشترین بهره را بردهاند،
ـ ساخت معماری مولف و اندیشمندانه را به عنوان سرمشقهای معماری امروز چین، در سرلوحه فعالیت معماری خود قرار دادهاند.
بدینصورت، چینیها در مدار و جریان فعال و موثر معماری پیشرو جهان قرار گرفته و مطرح شدهاند و در ضمن، صاحب آثار باارزش معماری در سطح و مقیاس جهانی نیز شدهاند. در متن برخورد آنها، چند مورد مهم وجود دارد؛ اینکه معماری باارزش و مولف یک کشور، جزئی از ثروت ملی و در نگاهی وسیعتر، بخشی از ثروت معماری جهانی است و در این زمینه فرقی نمیکند که این اثر توسط یک معمار با اعتبار جهانی تالیف شده باشد یا توسط یک معمار چینی. شاید در این راستا، اصل، ترغیب هدفمند رقابت معماران چینی با معماران برجسته جهان است، ضمن آنکه تولید معماری باارزش سرمشقهای معتبری را نیز برای معماران جوان و دانشجویان فراهم میکند. این در واقع، یک نظریه کاربردی است که به صورت اندیشمندانه و آگاهانه، سطح و جایگاه معماری محلی را به سطح جهانی ارتقاء داده و میبینیم که توانسته است معماران برجستهای همچون «ما یانسونک» یا «دنگ کان» و شماری دیگر را به دنیا معرفی کند. با این اوصاف، فکر میکنید ایران چقدر از درک این فرصتها برای پیشبرد و ارتقاء جایگاه معماری امروزش بهره برده و تا چه اندازه، این امر به خواست و درک جمعی در حوزه معماری رسمی و غیررسمی ما مبدل شده است؟
شما به عنوان یک معمار ایرانی که در خارج از کشور اقامت دارید، جایگاه معماری امروز ایران را در جهان امروز چگونه میبینید؟ روند تحول معماری امروز کشور ما چه اشتراکات و چه تفاوتهایی با روند تحول جهانی معماری دارد؟
در جهان امروز، جایگاه معماری هر کشور از دو جنبه شناخته و تعیین میشود: از طریق ظهور و حضور یک معمار یا معماران مولف و صاحب سبک، یا با معرفی اثر یا آثار معماری شاخص و بدیعی که بتواند در گنجینه ثروت معماری جهانی جای گیرد و بر آن بیافزاید. معماری امروز ایران از طریق اثر یا آثار شاخص و بدیع، هنوز نتوانسته است جایگاه خاص و روشنی برای خود پیدا کند، اما در مورد معمار صاحبنظر و مولف، بهرام شیردل شاید تنها معماری است که در ایران زندگی و کار میکند و در سطح بینالمللی شناختهشده و معتبر است و میتوان گفت از این نظر، معماری امروز ایران برای خود دارای جایگاهی است.
اما در مورد بخش دوم سوال شما، ابتدا لازم است روند جهانی معماری را بشناسیم تا بتوانیم اشتراکات و تفاوتهای آن را با روند معماری خود تشخیص دهیم. روند معماری جهانی اگرچه یک پیکر واحد نیست و به جای خاصی تعلق ندارد، ولی مشخصا در یک ارتباط پیوسته با جریان تحولات اندیشه و نظر، ساخت و آزمایشگری معماری در غرب است؛ معماری هر کشور یا در این جریان قرار میگیرد و به حساب میآید یا در حد یک معماری منطقهای و محلی باقی میماند. حاصل بحث اینکه معماری غرب اکنون یک معماری جهانشمول است که به دلیل داشتن بسترها و امکانات فراوان در تولید اندیشه، نظر و ساخت، مولف معماری زمان است و معماری خود را از شیوههای مختلف به جهان صادر میکند. از اینرو، کشورهایی که به طور فعال و مستقیم در جریان تالیف این معماری سهیم نیستند، به مصرفکننده واردات معماری غرب مبدل میشوند. معماری امروز ایران علیرغم تمام تحولات جبری زمانه و برخورداری از امکانات دنیای مجازی و تکنولوژی دیجیتال، هنوز نتوانسته است مستقیما در جریان معماری مولف غرب سهیم باشد و در حد یک معماری منطقهای و محلی باقی مانده و به عبارتی، مصرفکننده معماری غرب است. در این شرایط، وجه اشتراک ما با روند تحول معماری جهانی در مصرفکنندگی معماری آنها و تفاوتش با آن، تفاوت در دو مقیاس معماری جهانی و معماری محلی است.
در سالهای اخیر، مشارکت معماران ایرانی در جوایز و مسابقات بینالمللی افزایش قابل توجهی داشته که اغلب با موفقیتهایی نیز همراه بوده است. به نظر شما، این پدیده جدید چه تاثیری میتواند در وضعیت معماری امروز کشور داشته باشد؟
به طور قطع، حضور معماران ایرانی در صحنههای بینالمللی و کسب جوایز بر اعتبار معماری ما در خارج میافزاید و نظرها را به خود جلب میکند که نکتهای مثبت و قابل ستایش است. این مسئله در داخل هم تاثیرگذار خواهد بود، چرا که رقابت سالم و آزاد و تلاش در دستیابی به ناممکنها را میسر میسازد و در صورت تداوم و استمرار حضور خلاق، جایگاه معماری امروز ایران را در سطح جهانی ارتقاء خواهد داد. در واقع، حضور معماران ایرانی در صحنههای بینالمللی و کسب موفقیت آنها باعث افتخار و سرفرازی است و من در اینجا به همه آنها تبریک میگویم و آرزوی موفقیتهای بیشتری برایشان دارم.
من در بعضی از کارهای معرفیشده، خلاقیت و نوآوریهای جذابی میبینم و از نظر من، در میان آنها، پروژه خانه شریفیها، کار علیرضا تغابنی و همکاران، اثر موفق و بااهمیتی است؛ موفق از این نظر که هم در سطح جامعه حرفهای و هم بین مردم عادی مطرح شده و مورد استقبال قرار گرفته و مخاطبان فراوانی پیدا کرده و به پروژهای شناختهشده در سطح جهانی تبدیل شده است، بااهمیت از این نظر که در حیطه معماری مولف، به چند مهم، مانند آزادی بیشتر در مقطع و نما که از مباحث جاری و مهم تجربههای معماری جهانی است، دست یافته و از طریق خلق فضای متغیر و غیرساکن، تعریف تازهای از سازمان فضایی منعطف ارائه کرده است. امیدوارم این یافته خلاقانه و مهم، دستمایه کارها و تجربههای آتی ایشان قرار بگیرد و به متن اصلی آزمایشگری تمام فصول معماریشان تبدیل شود و آینده حرفهای پرباری را برای ایشان رقم بزند.
به اعتقاد من، یکی از موثرترین راهحلهای ارتقاء جایگاه معماری امروز ایران در صحنه بینالمللی، ساخت ایدههای خلاق و بکر و استمرار آن در داخل کشور و همچنین، مشارکت فعال در مسابقات بینالمللی معماری و کسب مقامی است که متضمن ساخت اثر باشد. در اینصورت، معماری ایران در جایگاه دیگری مطرح خواهد شد و عرضاندام خواهد کرد و این توانمندی ایجاد خواهد شد که با قدرت در حیطه معماری جهانی جای گیرد. البته امیدوارم موفقیت معماران ما در صحنه بینالمللی، موضعی و دنبالهروی از معماری روز نباشد و در جریان آزمایشگری در پروژههای آتی، به پایه نظری مستحکم و پایداری برای تمام فصول معماری آنان تبدیل و تا رسیدن به یک معمار صاحبنظر و صاحبسبک تداوم داشته باشد.
در بین اهالی سینما، برخی فیلمها به «فیلم جشنوارهای» معروفاند که بیشتر با هدف موفقیت در جشنوارههای بینالمللی، ولو به قیمت از دست دادن مخاطب عام ساخته میشوند. آیا چنین اصطلاحی را میتوان به برخی از آثار معماری امروز ایران هم تعمیم داد؟ اگر بخواهم روشنتر بگویم، آیا در حال حاضر آثاری داریم که بیشتر برای جلب توجه داوران جوایز مختلف معماری ساخته میشوند تا پاسخگویی به نیازهای زندگی واقعی استفادهکنندگان؟
به نظر من، این یک کجفهمی و برداشت اشتباه در بین برخی اهالی سینماست که قدرت تشخیص و تمیز سینمای مولف از سینمای تجاری را ندارند و فیلمهای مولف را به فیلم جشنوارهای تعبیر میکنند. سینمای مولف و اندیشمند، در واقع، مولد فکر و پایگاه نظری تازههای سینماست و شاید بتوان گفت سینمای مولف باعث احساس نیاز به ایجاد جشنوارهها شده است و همانطور که میدانید برای سطوح مختلف سینمای مولف و تجاری، جشنوارههای متفاوت و با اهداف متمایز، مانند جشنوارههای کن یا اسکار وجود دارد. این دو نوع سینما، بنا به خصوصیات و ویژگیهای خود، طبعا مخاطبان خاص و عام را جذب میکنند که جزء جداییناپذیر دلیل وجودی آنهاست. در این رابطه، معماری مولف هم در عمل، عالیترین سطح تولید سرمشقهای معماری است که طبعا موضوع اصلی مسابقات یا جشنوارهها است و یک معماری بدون محتوا و پشتوانه نظری یا بدون ایدههای بدیع و خاص، نمیتواند در عیار مسابقات معماری جایی داشته باشد. در این صورت بدیهی است که معماری مولف حتما در متن خود، توانایی آن را دارد که بهترین پاسخ را به نیازهای واقعی استفادهکنندگان امروز و فردا بدهد. از اینرو، خلق یک اثر معماری که بتواند این اهمیت را داشته باشد که در قواره و معیار یک مسابقه یا جشنواره قرار بگیرد، به هر منظوری که به وجود آمده باشد، برای من مهم و معتبر است.
شما برای خیل عظیم دانشجویان معماری که به تحصیل در مقاطع مختلف این رشته مشغولاند و معماران جوانی که میخواهند وارد بازار کار شوند، چه توصیهای دارید؟
تمام توصیههای من عملا در متن مصاحبه آمده است، ولی میتوانم چکیدهای از تجربیات و اشتباهات خودم را در اختیار آنان قرار دهم:
ـ معماری اندیشمند و پیشروی غرب را عمیق بشناسید و از آن بیاموزید، اما از دنبالهروی، تقلید و مدگرایی، به طور جدی پرهیز کنید.
ـ سعی کنید خودتان باشید و بکر، و معماری متعلق به خود را پیدا کنید و وقتی آن را یافتید، با آزمایشگری در متنهای مختلف و موضوعات متفاوت معماری، آن را تداوم دهید تا پالایش و تبلور پیدا کند و شما را به یک معمار متفکر و صاحبنظر تبدیل کند.
ـ ایدههای پیشپاافتاده و نازل را رها کنید و به غیرممکنها بیندیشید و به آنها نظر داشته باشید.
ـ از این شاخه به آن شاخه پریدن را به طور جدی از برنامه معماری خود حذف کنید و در تداوم کار متفکرانه، ایستادگی کنید.
ـ به ساخت ایدههایتان اصرار داشته باشید که تکثر ساخت، ایدهها را صیقل میدهد و شما را صاحب نظم و متفاوت میکند.
ـ سختکوش و استوار باشید تا معماری تمام فصول حرفهای خود را پیدا کنید و تداوم بخشید.
ـ در صحنههای بینالمللی حضور فعال داشته باشید و در مسابقات بینالمللی و به منظور کسب مقامی که متضمن ساخت اثر باشد، به طور جدی و مستمر شرکت کنید.
در هفتههای اخیر، شاهد انتشار صدمین اثر از معماران ایرانی، اعم از معماران شناختهشده و معماران ناشناس، در سایت «معمار ایرانی» بودیم. ضمن تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، بسیار مایلم بدانم روند فعالیت این سایت را تا به امروز چگونه میبینید؟ خوشحال میشویم اگر پیشنهاد یا انتقادی در راستای بهبود این روند دارید، مطرح بفرمایید.
من هر نوع فعالیت فرهنگی ـ حرفهای را ستایش میکنم و در پیشبرد و پشتیبانی ادبیات معماری امروز ایران موثر میدانم و از این بابت، از زحمات شما سپاسگزاری میکنم. ضمنا از دعوت شما و وقتی که گذاشتید و امکان گفتوگو را فراهم کردید، تشکر و قدردانی میکنم.
در دنیای مجازی، سایتهای متعددی در ارتباط با معماری ایران میبینم و اگر بپذیریم که زحمات و فعالیتهای شما در سایتهای مختلف، بخش مهمی از مستندسازی معماری امروز ایران را شکل میدهد و حاصل این مجموعه میتواند مرجع معتبر و قابل ارجاعی از ادبیات معماری معاصر ایران باشد، شاید لازم باشد گرد هم آیید و ضمن تبادل نظر و ایده بین خود، هماهنگی و تقسیم کاری انجام دهید که به صورت عملی، تمام جنبهها و زوایای نظری و عملی معماری امروز ایران را پوشش دهد و بهترین نتیجه و مراوده حاصل شود.
اما به طور مشخص، در مورد راهی که شما، یعنی «معمار ایرانی»، در پیش گرفته است، توصیه دارم دریچهای به معماری ایران را به دروازه و افق وسیعتری تبدیل کنید و با توسعه بخش انگلیسی، تاکید بیشتری بر معرفی زمینههای نظری و تئوریک طرحها داشته باشید و با طبقهبندی زمینههای موجود در معماری امروز ایران، سایت خود را به یک مرجع قابل استناد در این زمینه، به ویژه در سطح بینالمللی تبدیل کنید که جایش بسیار خالی و نیاز به آن کاملا محسوس است. در این راه، آرزوی موفقیتهای بیشتری برای شما دارم.
بسیار عالی وقابل بحث مفصل
عالی بود و چقدر مفید بود برای شخص من…سپاس از کمال یوسف پور و همکاران دیگر
⚜استاد فرهی ⚜
بسیار سپاسگزارم که تجربیات ارزشمند خود را در اختیار جامعه معماران وشهرسازان ، فروتنانه قرار دادید . پایدار بمانید |از سایت “معمار ایرانی” تشکر می کنم ،موفق باشید.
20
با درود فراوان به جناب آقای مهندس فرشاد فرهی
بدینوسیله به استحضار میرسانم – احتمال زیاد مادرتان خاله پدر من بوده است.
با اینحال رزومه کاری و آدرسم را خدمتتان ارسال میکنم.
در صورت آشنا بودن لطفا با من تماس حاصل فرمایید.
با تشکر فراوان
معماری ایران را متحول میکنم