ساختمان مرکزی سازمان نظام مهندسی ساختمان یزد
دفتر معماران مورف (بهزاد آدینه، شهاب شرافت)
موقعیت: یزد، ایران
تاریخ: ۱۴۰۰
مساحت: ۷،۵۰۰ مترمربع
وضعیت: طرح پیشنهادی مسابقه / رتبه نخست
کارفرما: سازمان نظام مهندسی ساختمان یزد
تیم طراحی: آرش صالحی، محسن عزیزیان، مبینا بیات، عارفه کیانی، مریسا شهرآشوب، سروش تندری، احمدرضا ثامنی، صبا حجازی مقدم، نگین همتیان
سازه: حسینعلی رحیمی بندرآبادی، محمدمهدی فلاح بافقی، مسعود داریوشی
تاسیسات مکانیکی: پدرام صائمیفرد، محمد شادمان یزدی، محمدحسین مظفری شمسی
تاسیسات الکتریکی: مجید پوراحمدی
موضوع پروژه دو کلیدواژه مهم را در برمیگیرد که هرکدام بخشی از زمینه طراحی را روشن میکنند؛ «ساختمان نظام مهندسی»، زمینه عملکردی پروژه، و قرارگیری در «شهر یزد»، زمینه فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی آن را مشخص میکند. شخصیت قدرتمند شهر یزد در زبان طراحی معماری و بافت منحصربهفرد آن، از طرفی میتوانست به نقطه اتکایی در طراحی تبدیل شود، و از طرف دیگر میتوانست پاشنه آشیل و ضربهای به معاصریت بنا باشد. از اینرو، سوالی که در اولین گام طراحی باید به آن پاسخ میدادیم، این بود که چگونه میتوانیم بدون آنکه به ورطه فرمگرایی کیچ (Kitsch) کشیده شویم، مخاطب بنا را به این موقعیت جغرافیایی ارجاع دهیم؟ چگونه میتوانیم ساختمانی معاصر داشته باشیم، در عین آنکه از دستاوردهای سنت معماری نیز بهره برده باشیم؟
کار را با مطالعه معماری و بافت یزد آغاز کردیم و اینکه کدام جنبههای تکنیکی و محتوایی، معماری یزد را اینچنین متفاوت کرده است؟ تقریبا همه محققان معتقدند که راز این تفاوت را باید در «درونگرایی» جستجو کرد. درونگرایی مجموعهای از اقدامات معمارانه است که ساختمان را از شرایط محیطی سخت خود مجزا میکند. در واقع، درونگرایی بیش از آنکه یک رویه صرف معماری باشد، یک دستاورد مهندسی چندهزارساله است که هدف آن کاهش اساسی مصرف انرژی و افزایش زیستپذیری بناست؛ اما این مفهوم با الگوی تودهگذاری قانونی کنونی در کشور ما تعارض جدی دارد.
در حال حاضر، الگوی مدرنیستی بلوکهای شهری و الگوی تودهگذاری یکطرفه موسوم به شصتـچهل، دو الگوی تودهگذاری مرسوم در کشور هستند. الگوی شصتـچهل از توسعههای غیررسمی اطراف تهران آغاز شد و سپس معماران تحصیلکرده آن را به کار بردند تا اینکه سرانجام در طرح تفصیلی تهران رسمیت پیدا کرد و به عنوان الگو به سراسر کشور تسری یافت. مطالعات نشان میدهند که این الگو به هیچوجه مبنای علمی نداشت و تنها یک عادت تبدیل به قانون شده است. در زمین موجود پروژه نیز قاعده شصتـچهل باید رعایت میشد. بنابراین در اولین گام طراحی، باید بهگونهای به این تعارض پاسخ میدادیم.
تفاوت سنت گذشته و رویه موجود تودهگذاری، بهخوبی در فرآیند طراحی روشن است. معمار معاصر در اولین مرحله طراحی، «فرم» مستخرج از قاعده شصتـچهل یا مکعب عملکردی خود را در زمین قرار داده و ریزفضاها را در آن جای میدهد. در واقع، در این فرآیند، هندسه فرم، «مثبت» و هندسه فضا، «منفی» است، و در نتیجه، فضا از فرم تبعیت میکند. اما یک معمار سنتی در اولین گام طراحی، حیاط را با هندسه «مثبت» در میان قرار داده و پلان را حول آن شکل میدهد. بنابراین فرم در معماری ایرانی معمولا تابع فضای میانی یا حیاط است و هندسهای نامشخص و منفی دارد. به همین دلیل است که کوچههای بافت قدیمی فرمهای نامنظم، مواج و غیرهندسی دارند، زیرا تابع فضاهایی هستند که معمار در «درون»، آنها را حول حیاط چیده است.
به نظر میرسد بهرهبرداری مفهومی از فرآیند گذشته طراحی، استراتژی درستی در مواجهه با سنت باشد، هرچند قوانین موجود دست و پای ما را در انجام چنین کاری ببندد. موضع ما در این مرحله از طراحی نسبت به قانون شصتـچهل، علیالخصوص در زمینه شهری مانند یزد، موضعی انتقادی است، یعنی محدودیت قانونی را میدانیم، آن را میپذیریم و از آن تبعیت میکنیم، اما در فرآیند طراحی خود را مقید به آن نمیدانیم. از اینرو، با بهرهگیری از منطق طراحی معماری سنتی، طراحی پروژه از قرارگیری یک مستطیل خالی در میان سایت (میانسرا) شروع میشود، و سپس در هر طبقه، فضاهای مورد نیاز حول این فضا چیده میشوند. خط بیرونی حجم بهدستآمده از این روش، غیرهندسی، نامنظم و دارای بیرونزدگی و تورفتگی است، چرا که اولویت طراحی، حفظ اصالت هندسه فضای میانی و تامین بهینه کاربری ریزفضاهاست.
به دلیل قرارگیری سایت پروژه در تقاطع خیابان، امکان فعالکردن همکف به عنوان یک فضای شهری وجود داشت که شرط آن، خالیکردن همکف از برنامه فیزیکی و انتقال فضاها به زیرزمین بود. از اینرو، در طبقه همکف صرفا فضای ورودی و فضاهای ارتباطی در نظر گرفته شد و کاربریهای در ارتباط با مراجعهکنندگان به تراز منفییک، و پارکینگ به تراز منفیدو منتقل شدند. بدینترتیب، سبزینگی همکف و نیز سایهاندازی کنسولهای بلند سازه، این فضای شهری کوچک را در آبوهوای گرم یزد حضورپذیر میسازد.
برای اتصال سقفهای کنسولشده به زمین و نیز ایجاد بازشو در آن، از یکی از قدیمیترین تکنیکهای مهندسی بشر، یعنی «پتکین»، و ترکیب آن با روشهای مدلسازی جدید استفاده کردیم. اولین روشی در تاریخ که برای پوشاندن یک دهانه استفاده میشد، نعلدرگاه (مانند استونهنج) بود؛ اما به دلیل محدودیت طولی سنگ یا چوب، روش دیگری بر مبنای متریالهای خرد و قرارگیری پلهپله آنها شکل گرفت که با نام پتکین شناخته میشود. مزیت دیگر این تکنیک، ایجاد امکان «تبدیل فرم» است، از جمله در تبدیل فرم مربع به دایره در گنبدخانهها. این تکنیک در معماری ایران که ناچار به استفاده از آجر بود، توسعه یافت و به شکل «پتکانه» که قطاعی مثلثی از یک نیماستوانه بود، در آمد که نتیجه آن، تولید فرمهای پیچیده و جذابی است که نمونهاش در سردر مسجد جامع نایین دیده میشود.
Headquarters of Yazd Construction Engineering Organization
Morph Architects (Behzad Adineh, Shahab Sherafat)
Location: Yazd, Iran
Date: 2022
Area: 7,500 sqm
Status: Competition Proposal / 1st Place
Client: Yazd Construction Engineering Organization
Design Team: Arash Salehi, Mohsen Azizian, Mobina Bayat, Arefeh Kiani, Merisa Shahrashoub, Soroush Tondari, Ahmadreza Sameni, Saba Hejazi Moghaddam, Negin Hematian
Structure: Hosseinali Rahimi Bondarabadi, Mohammad Mahdi Fallah Bafghi, Masoud Dariushi
Mechanical Engineering: Pedram Saemifard, Mohammad Shadman Yazdi, Mohammad Hossein Mozaffari Shamsi
Electrical Engineering: Majid Pourahmadi