انواع فضا
ژرژ پرک
ترجمه پیمان عشقی
ناشر: کتاب فکر نو
تاریخ نشر: ۱۴۰۰ (چاپ نخست)
تعداد صفحات: ۱۱۲ صفحه
قیمت: ۴۰،۰۰۰ تومان
فهرست
ـ پيشگفتار
ـ صفحه کاغذ
ـ تختخواب
ـ اتاقخواب
ـ آپارتمان
ـ مجتمع آپارتمانی
ـ خیابان
ـ محله
ـ شهر
ـ دهات
ـ کشور
ـ اروپا
ـ جهان
ـ فضا
پیشگفتار
موضوع این کتاب، دقیقا خلأ نیست، بلکه آن چیزی است که در اطراف یا درون آن وجود دارد. برای شروع این موضوع، چیز زیادی وجود ندارد: هیچ، غیرمحسوس، تقریبا غیرمادی؛ امتداد چیزی، چیزی خارجی، آنچه خارج از ماست، آنچه در میانش حرکت میکنیم، محیط اطراف ما، فضایی که پیرامون ماست؛ فضا، نه آن فضاهای بیحد و حصر که سکوت و بیکرانگیاش، با چیزی مانند ترس به پایان میرسد، و نه فضای پیرامون سیارهها و ستارهها که ذرهای از آن به تسخیر درآمده، یا فضای بین کهکشانها، بلکه فضاهایی که به هر طریقی در دسترساند: مثلا شهرها یا دهات، یا دالانهای متروی پاریس، یا پارکی عمومی.
ما در فضا زندگی میکنیم، میان این فضاها، این شهرها، این دهات، این دالانها، این پارکها. این موضوع برای ما بدیهی است. شاید بهراستی بدیهی باشد؛ اما نهتنها بدیهی نیست، بلکه نباید آن را چیزی عادی پنداشت. فضا در ظاهر واقعی است، و در نتیجه، به احتمال زیاد، منطقی است؛ میتوانیم لمس کنیم؛ حتی میتوانیم به خودمان اجازه خیالپردازی دهیم، مثلا هیچچیز نمیتواند ما را از تصور چیزی که نه شهر است و نه دهات (و نه حومه شهر)، باز دارد، یا تصور اینکه دالانهای مترو همزمان میتوانند پارکهای عمومی باشند. چیزی مانع ما نمیشود که وجود مترو در قلب دهات (Campagne) را تصور کنیم (حتی قبلا تبلیغی با این موضوع دیده بودم، اما فقط ـ چگونه بگویم؟ ـ یک پویش تبلیغاتی بود [campagne]).۱ در هر صورت، آنچه پیداست و در آن شکی نداریم، این است که در زمانهای بسیار دور که هریک از ما خاطرهای مختصر از آن داریم، هیچکدام از اینها وجود نداشت: نه دالانها، نه پارکها، نه شهرها و نه دهات. مسئله، فهمیدن این نیست که چگونه به اینجا رسیدهایم، مهم درک این موضوع است که به هر حال رسیدهایم، که ما اینجاییم.
فضای یگانهای وجود ندارد، فضایی زیبا، فضایی زیبا در اطراف ما، فضایی زیبا در پیرامون همه ما، بلکه مجموعهای از فضاهای تکهتکه وجود دارد و یکی از این تکهها میتواند دالان مترو باشد و دیگری پارکی عمومی؛ یا ـ در اینجا، ناگهان به فضاهای بسیار متمایزتری وارد میشویم ـ فضایی با اندازه کاملا متوسط که بعدها ابعاد نسبتا بزرگی به خود گرفته و به پاریس تبدیل شده است، در حالیکه فضای مشابهش، نه لزوما به خاطر داشتن منابع کمتر، راضی شده که پونتوآز۲ باقی بماند؛ و بعد فضای بسیار بزرگتر و تقریبا ششضلعی که با نقطهخط گستردهای احاطهشده (حوادث بیشمار و بعضا مهمی رخ دادهاند که تنها هدفشان تعیین این نقطهخط بود) و تصمیم بر آن شده است که هر چیزی درون این نقطهخط به رنگ بنفش باشد و فرانسه نامیده شود، و هر آنچه بیرون از این نقطهخط است، رنگ متفاوتی داشته باشد (اگرچه خارج از ششضلعی۳ ذکرشده نیز مشتاق به همرنگی نبودند: هر تکه از فضا، رنگ خود را میخواست که به همین دلیل، قضیه معروف توپولوژی چهاررنگ۴ تا امروز حل نشده است)، و نامش نیز متفاوت باشد (در حقیقت و برای چندین سال، تمایل شدیدی بر رنگآمیزی بنفش ـ و متعاقب آن، فرانسه نامیدهشدن ـ تکههایی از فضا بود که متعلق به این ششضلعی نبودند و اغلب حتی از آن دور بودند، اما ادامه پیدا نکرد).
بهطور خلاصه، فضاها مجزا، شکسته و متنوع شدهاند. امروزه، فضاهایی از هر نوع و اندازه، برای هر استفاده و عملکردی وجود دارد، و زندگی، یعنی رفتن از فضایی به فضای دیگر، به بهترین نحو و بدون هر مشقتی.
۱. بازی نوشتاری با کلمه فرانسوی Campagne که هم به معنای دهات است، هم پویش تبلیغاتی. (م.)
2. Pontoise
۳. l’Hexagone: به دلیل شباهت نقشه فرانسه به ششضلعی، این کلمه لقب کشور فرانسه است. (م.)
۴. قضیه چهاررنگ از مسائل مشهور و قدیمی ریاضیات است. به بیان ساده، این قضیه میگوید: برای رنگکردن هر نقشه بهطوری که کشورها و نواحی همسایه در نقشه، همرنگ نباشند، فقط چهار رنگ کافی است. (م.)