مرگ رویا در میان جعبههای کودن
یادداشتی درباره غرفه ایران در اکسپوی ۲۰۲۰
پویان روحی
با سپاس از فرنوش فارمر و سروناز غفاری
۱
در شبکههای اجتماعی، واکنشهای مثبت و اغراقآمیزی به غرفه ایران در اکسپوی ۲۰۲۰ میبینم؛ از آنجا که اطلاعی از آن ندارم، کنجکاو میشوم و کمی جستوجو میکنم؛ چیزی که میبینم، شگفتزدهام میکند، شگفتی از آن جهت که اغراقآمیز بودن ستایشها با چیزی که میبینم، همخوانی ندارد. از سوی دیگر، میتوان استدلال کرد که اثر ارائهشده نباید باعث شگفتی شود، از آن جهت که نتیجه نهایی با وضعیت عمومی گفتمان معماری در ایران منطبق است. پرسش این است که اصرار بر حضور در رویدادی که تجربه دهههای گذشته نشان میدهد زیرساختهای مورد نیاز، تکنولوژی مورد نیاز، توانایی سازماندهی و برنامهریزی اصولی، و قابلیت ارائه محتوایی اصیل۱ و جدید در آن را نداریم، به چه دلیل انجام میگیرد؟
۲
در تعریف اکسپو آمده است که «این نمایشگاه، عرصه منحصربهفردی است برای دیپلماسی عمومی و برندینگ۲ ملی. … کشورهای مختلف در غرفههای خود، نوآوریهای تکنولوژیک و فرهنگ ملیشان را به نمایش میگذارند.»۳ احتمالا همه ما کمابیش از وضعیت و جایگاه ایران در تولید و استفاده از تکنولوژی آگاهیم. بنابراین نیاز به توضیح نیست که نقش غرفه در اینجا بیشتر از هر چیز، قرار است نقشی پروپاگاندیست۴ باشد، تلاش برای نمایش چیزی که وجود ندارد، و نمایش اینکه ما مستقل، و در حال پیشرفت هستیم.
معماری و ساختار قدرت در طول تاریخ، در موقعیتهای جغرافیایی و زمانی مختلف، رابطه ناخوشایندی داشتهاند، موضوعی که البته محدود به شرق نیست. بنابراین مسئله عاملیت۵ معمار مطرح است. عاملیت معمار تنها در نوشتن بیانیه و امضای طومار در «روزهای تاریک و سیاه» نیست؛ عاملیت معمار در چگونگی ارتباط او با ساختار قدرت و سرمایه، و گرفتن موضع در برابر مسائل سیاسیـاجتماعی (بدون آنکه این موضوعات را به گفتمانی پوپولیستی تقلیل بدهد) تعریف میشود، در سازش۶ او با ساختار قدرت و فعالیت به عنوان بازوی اجرایی پروپاگاندا، و یا در عدم سازش او و مقاومت. به نظر میرسد که در غرفه ایران در اکسپوی ۲۰۲۰، با گزینه نخست روبهرو هستیم.
۳
غرفه یا به عبارت صحیحتر، غرفه نمایشگاهی، ژانر۷ یا گونه۸ای بینابینی و دورگه است؛ از آنجا که معمولا دوره زندگی کوتاهی دارد و الزامات عملکردی یک ساختمان متعارف را به همراه ندارد، فرصت خوبی فراهم میکند برای فانتزی، رویاپردازی، و خیالپردازی. این برای کشورهای شرکتکننده در نمایشگاههایی مانند اکسپو، فرصتی است تا از ویژگی جالببودن۹ (که در مورد سایر گونههای معماری، ویژگی الزاما مثبتی نیست) به عنوان یک استراتژی بازاریابی۱۰ استفاده کنند و بازدیدکنندگان بیشتری را به درون خود فرا بخوانند. آیا جعبههای عام۱۱ غرفه ایران در اکسپو، این توانایی را دارند؟ این جعبههای عام قرار است چه چیز را در عرصه بینالملل، برای ما بازاریابی کنند؟
۴
بیانیه۱۲ یک اثر معماری، ابزاری ضروری در ارائه آن اثر است، ابزاری که چارچوب تئوریک۱۳ پروژه و ارتباط آن با تاریخ ایدههای معماری، و چگونگی تلاش معماران آن برای پیشبردن این ایدههای تاریخی را نشان میدهد. بیانیه به این ترتیب، موقعیت پروژه را نسبت به گفتمان معماری مشخص میکند. نگاه به بیانیه کوتاهی که معماران غرفه ایران ارائه کردهاند، مسئلهدار بودن پروژه را نشان میدهد. پروژه در متن بیانیه، الهامگرفته از داستانهای هزار و یک شب۱۴ معرفی میشود: خطایی استراتژیک، و کلیشهای رایج در بحثهای معماری در ایران، بحثهایی که ایده پروژه را تقریبا همیشه، نه به ایدهها و مسائل معماری، که به سرچشمههای استعاری۱۵، ادبی و … مربوط میکنند. این ایدهپردازی رقیق و مبهم، از همان آغاز به ما اخطار میدهد که قرار نیست با اثری که روی نوآوریهای معماری تمرکز داشته باشد، روبهرو شویم.
سازماندهی پروژه، همانطور که در بیانیه آمده، مبتنی بر میدانی از اشیاء مستقل است، استراتژیای که نمونههای تاریخی بسیاری از آن وجود دارد، از جمله موسسه فنی ایلینوی۱۶، اثر میس وندررو. متن بیانیه از پاکت۱۷های سازهای حرف میزند که از جعبههایی آبی تشکیل شدهاند، جعبههایی که خود توسط پردهای از مهرههای سفالی پوشانده شدهاند؛ اما نگاه به ترسیمها و تصاویر غرفه نشان میدهد که پاکتهای یادشده سازهای نیستند، و در واقع، مکعبهایی هستند که از مهرههای یادشده تشکیل شدهاند، و درون این مکعبها، تودههای ثانویهای قرار داده شدهاند. این سازماندهی فضایی، شکلی ابتدایی و ناقص از دیاگرام شیء برشی۱۸، یا به عبارت دیگر، فضایی درون فضای دیگر است که استفاده از آن به دوران باستان و معابد تدفینی مصر۱۹ باز میگردد. گونه معبد یونانی که پس از دوران کهن۲۰ یونان، و در دوران کلاسیک تثبیت شد، در واقع، نسخه اصلی سازماندهی فضایی این غرفه است، با این تفاوت که ردیف ستونهای پیرامون جای خود را به پوسته سفالی داده، و سلا۲۱ یا اتاقک درونی به اتاقهای آبی غرفه تبدیل شده است. در هیچ قسمت از بیانیه، به ایدههای فضایی و سازماندهی درونی اشاره نمیشود، و رنگ برنزی مهرهها و رنگ آبی اتاقها با استفاده از توصیفی سطحی، و کلیشهای بیش از حد استفادهشده۲۲، استعارهای از تضاد موجود میان آسمان و زمین معرفی میشود.
در ادامه بیانیه، عنوان میشود که غرفه ایران بهجای ارائه ساختاری صلب، شبکهای ریزوموار از ارتباطات است که روایتهای گوناگونی از تاریخ ایران ارائه میکند. با بازگشت به تعریف ریزوم۲۳ و جلوههای مختلف آن در طول دوران تسلط فلسفه دلوز۲۴ بر گفتمان معماری در دهه ۹۰، میبینیم که غرفه ایران ارتباطی با ریزوم و ساختارهای ریزوموار ندارد. درست است که سازماندهی فضاها در غرفه ایران، نظام سلسلهمراتبی سنتی موجود در معماری ایران را کنار گذاشته، اما فضاهای تولیدشده در غرفه، نهتنها ریزوموار (نامتجانس۲۵، در حالِ شدن۲۶، نرم۲۷، پیوسته۲۸، دگردیسی مداوم۲۹) نیستند، بلکه عام، متجانس۳۰ و مدرنیستیاند، فضاهایی که بیش از یک قرن پیش، توسط معماران آغاز قرن بیستم تولید شدند. در نتیجه، این فضای عام برای تمام شهروندان و بازدیدکنندگان، فضایی نُرم۳۱ و آشناست، فضایی که نمیتواند امکان فکرکردن به شکلها و شیوههای متفاوت اندیشیدن و زندگیکردن را فراهم کند. این میدان بیتمایز که اشیاء حاضر در آن، تنها از نظر مقیاس و تناسب، با یکدیگر تمایز دارند و فاقد تفاوتهای فضایی، ساختاری و فرمیاند، نهتنها روایتهای متفاوتی ارائه نمیکند، بلکه فضای عامی ایجاد میکند که چیزی برای ارائه ندارد، دنیایی از جعبههای عام و کودن۳۲ مدرنیستی، دنیایی که فاقد هرگونه بعد انتقادی و تجربی است، دنیایی آشنا و فاقد خلاقیت که امکان رویاپردازی و فانتزی را از بین میبرد، و هدف از برگزاری نمایشگاه و ساخت غرفه را بهطور کامل فراموش میکند.
۵
همانطور که گفته شد، طرح این غرفه و ارائه آن در اکسپو، نباید جای شگفتی داشته باشد. ایران در واقع، تمام آنچه را در چنته داشته، ارائه کرده است. هرچند هستند اندک معمارانی در ایران که در خلاف جریان عمومی و حاکم، برای شکلدادن به یک پروژه فکری تلاش میکنند و به پرکتیسهای دیسیپلینی و انتقادی نزدیکترند، اما تعداد این معماران در مقایسه با پرکتیسهای غیر دیسیپلینی ـ که نمونه محصولشان در قالب غرفه ایران در اکسپو ۲۰۲۰ ارائه شده ـ بسیار اندک است. درست است که جغرافیای سیاسی ایران و خاورمیانه در ایجاد این وضعیت ناخوشایند نقش پررنگی داشته است، اما مهمترین عامل در ایجاد آن، نظام آموزش معماری و نهادهای آکادمیک ایران هستند. تا زمانی که آموزش معماری در قالب یک سیلابس تاییدشده، و به شکل از بالا به پایین ارائه شود، تا زمانی که محیطهای آکادمیک بهجای تولید اندیشه و کار انتقادی، سنگرهای ایدئولوژی و محافظهکاری باشند، و تا زمانی که ارتباط مستقیم با گفتمان معاصر معماری و دانش روز برقرار نشود، نمیتوان به تغییر این وضعیت امیدوار بود، و ما مثل امسال و سالهای پیش، چیزی برای ارائه در رویدادهایی مانند اکسپو نخواهیم داشت.
1. Original
2. Branding
3. https://www.bie-paris.org/site/en/what-is-an-expo
4. Propagandist
5. Agency
6. Compromise
7. Genre
8. Typology
9. Being Interesting
10. Marketing Strategy
11. Generic
12. Statement
13. Theoretical Framework
۱۴. هزار و یک شب، اثری از دوران طلایی اسلامی معرفی شده، و در ادامه، گفته میشود که این کتاب در عینحال شاهکاری از ادبیات فارسی است. بهرام بیضایی در کتاب «هزار افسان» که پژوهشی در همین موضوع است، نشان میدهد که هزار و یک شب عربی از روی هزار افسان فارسی نوشته شده، و در واقع، ترجمه شده است.
15. Metaphoric
16. Illinois Institute of Technology
17. Envelope
18. Sectional Object
19. Funerary Temples
20. Archaic
21. Cella
22. Overused
23. Deleuze, G., Guattari, F., Massumi, B. (2013). A Thousand Plateaus. Bloomsbury.
24. Gilles Deleuze
25. Heterogeneous
26. Becoming
27. Smooth
28. Continuous
29. Continuous Transformation
30. Homogeneous
31. Norm
32. https://lebbeuswoods.wordpress.com/2008/04/08/dumb-boxes
حرف حساب جواب نداره
جناب مهندس پویان روحی بسیار نقد درست وبجایی بود خواهش می کنم در بین صحبت ها برای آشنایی بیشتر منابع مهمی که فکر می کنید برای افزایش و روش ن شدن جریان معماری مهم هست هم نام ببرید تا اگر فردی به دنبال راهی برای رسیدن به اجزای مبانی مطالب هم بود بتوانند ورود کنند بینش ودانش مخاطب کنکجکاو تقویت شود بسیار درود در نقد هم کمی جدی تر حظور پیدا کنید .
سلام . در ابتدا باید بگم که کار واقعا ضعیف و بی سر و تهی انجام شده و کاملا مشخصه که نتیجه انتخاب با چاشنی بی سلیقگی رو داریم می بینیم .
اما
اول ، اینکه یک معمار بر مبنای ایدئولوژی حاکم بر کشور یا دوره ای که در اون زندگی می کنه، کار و طراحی کنه . الزاماً چیز بدی نیست . تقریبا تمام آنچه که بعنوان میراث بجا مانده از گذشه معماری ایران و جهان برای نسل امروز باقی مونده ، محصول همین رویه بوده . بد و نا مطلوب اینه که ما قضیه رو از این دریچه ببینیم و دنبال هدف دیگه ای باشیم. شما کشور رو عقب افتاده می دونید ؟ پس ایضاً یه نگاهی به خودتون هم بکنید. یک یک
دوم ، وقتی جایی کار ضعیف انجام میشه نشون دهنده ی اینه که اهل فن میدون کار رو خالی کردن . پس جا برای فلانی و بهمانی باز میشه و نتیجه میشه همین چیزی که داریم می بینیم.
سوم، با نق زدن کاری از پیش نمیره . هرکسی که توان انجام کار رو برای اکسپو 2022 داره بسم الله . لااقل طراحی کنه، همه کار ایشون رو وایرال می کنیم . بنده بعنوان یک همکار از جناب آقای روحی درخواست می کنم یرای نمایشگاه سال آینده طراحی خودشون رو ارائه بدن تا همگی حمایت کنیم
پویان روحی عزیز سلام
از اینکه به این میزان اصولی و سنجشگرانه بیانیه و طرح آن را شکافته و نقد کرده ای سپاسگزارم و بسیار از آن آموختم.
زحمات شما در سال های اخیر برای پیشرفت معماری ایران بر هیچ معمار منصف و دغدغه مندی پوشیده نیست.
امیدوارم که با راهنمایی دوستانی مانند شما و رایزنی دوستان دیگری که امکان تاثیر بر حوزه های تصمیم ساز را دارند شاهد تغییر و ایجاد بستر فعالیت مناسب و مورد انتظار باشیم.
انتظار بيشتري بود از اين نقد. ابتدا اينكه محتواي طرح به اشتباه درك شده است. اين طرح در بستر خلق يك رويداد عمدتا ديجيتال يكساله، بخشي در ايران و بخشي در امارات برنامه ريزي شده بود. اما تحريم هاي جاري، محتواي اين پروژه را به همين فرم ساده فروكاهش داد. وضعيت اكسپو ايران بازتاب سياست الكن ايران است و نه توانمندي معمار آن. ثانيا معمار فقط درس خوانده ايران نيست كه فضاي آموزشي معماري ايران نقد مي شود. اتفاقا ردپاي تفكر هاروارد و ام آي تي در طرح نشيد نبيان پررنگتر است از ردپاي دانشگاه ملي.ثالثا تفكر بينامتني ويژگي هنر در ايران است و اساسا تفكر معماري-مفاهيم سابجكتيو و آموزش پروژه فكري معماري نمي تواند موضوعي بين المللي باشد. دانش فن معماري-مفاهيم آبجكتيو است كه محتواي”اينجايي يا آنجابي” ندارند و مي توانند كپي و تكثير شوند.
به نظرم هدف نقاد بيشتر تكرار همان به قول خودش “پركتيس در ديسيپلين” است كه در همه نوشته هايش به اشتباه به عنوان يك “اصل” مطرح مي كند.