تاثیرات ایرج اعتصام در آموزش شهرسازی
حسین شیخ زینالدین
من اهمیت دکتر اعتصام را بیشتر در بخش شهرسازی میبینم و در جاهایی که مفاهیم را وارد و عده زیادی را تربیت کردند. این مفاهیم خیلی بزرگتر است از ارزیابی این یا آن ساختمان ایشان؛ یعنی تاثیرگذاری که در حوزه تدریس و آموزش داشتند، آنقدر بوده که مهمتر از ابعاد دیگر است.
زمانی که من تقریبا فارغالتحصیل شده بودم، گاهی به دانشگاه سر میزدم و هنوز ارتباطات کاملی با دانشگاه و سیستم آموزشی داشتم. آن موقع، آمدن آقای دکتر اعتصام، دکتر میرفندرسکی و دکتر کوثر به دانشگاه تهران، مصادف شد با رفتن آقای مهندس سیحون که بیانگر یک واقعه بسیار مهم است، شروع چیزهایی که الان خیلی عادی و پیش پاافتاده به نظر میرسد.
در کار مهندسی، سابقهای از لفظ دکتری نداشتیم و مهندسی کار پیچیده پیداکردن راهحل و خلاقیت هنری بود، بهخصوص در معماری که به کار مهندسی اضافه شده بود، چون معماری ملغمهای از کار هنری و کوشش بزرگ و پیچیدهای از حل مسائل فنی و علمی بود که این دو به هم جوش میخورد و دانشجو را تربیت میکرد و موضوعی به نام دکتر در نظام ایجاد ساختمان معنا نداشت. دکتری را بیشتر برای کسانی میدانستیم که تحقیق تاریخی میکردند و درباره مسائل فلسفی بحث میکردند و اصولا به مهندسی نمیپرداختند یا اگر پیشینهای در حرفه مهندسی داشتند، این پیشینه فقط در یک سیستم تئوریک بود.
رشته جدیدی به نام شهرسازی در دانشگاه ایجاد شد که آقای دکتر اعتصام نقش خیلی مهمی در این امر داشتند. این رشته به مسائل اجتماعی و بینشهای تئوریک، و حتی با اینکه در آن زمان مشکل بود، به مسائل سیاسی توجه بیشتری داشت تا مسائل مهندسی و حل معضلات به طریق علمی. از اینرو، یک دوگانگی به وجود آمد؛ یعنی فرهنگی داشت به فرهنگ دیگری تبدیل میشد و مفاهیم جدیدی در مقابل مفاهیم قدیم عرضه شد. در مراحل اولیه، هرگاه میخواهیم تغییری دهیم، اصلا متوجه فرق تغییر فرهنگی و تغییر سیاسی نیستیم؛ ما پختگی لازم را در آن موقع نداشتیم که تغییر فرهنگی را بفهمیم و تغییر را به عنوان عوضشدن ریشهای میفهمیدیم. بنابراین دو دسته شکل گرفت؛ عدهای میگفتند ارزشهای زیباشناسی و مهندسی، روکش قضیه است و اصل قضیه، مفاهیم اجتماعی، سیاسی و فلسفی است، و عدهای میگفتند مسائل سیاسی و فلسفی بهانهای است برای کسانی که مهارت لازم و خلاقیت و توانایی حل مسائل علمی را ندارند.
وقتی دکتر اعتصام به دانشگاه آمدند، از نقطهنظر مفاهیم اجتماعی، فلسفی، تاریخی و حتی سیاسی، از ایشان بهره بردیم؛ البته میتوانستیم بخشی از آن را بفهمیم و بخشی را نمیفهمیدیم. این اتفاق مهم، بزرگترین اتفاقی بود که الان کسی به آن توجه ندارد که چگونه مفاهیم تدریس معماری و تربیت معمار و شهرساز تغییر کرد؛ یعنی در زمینه آموزش، در حال حاضر افرادی داریم که مهارت فنی، خلاقیت و قدرت مهندسیشان خیلی کم است، اما انبار تئوری بزرگی هستند که به حال کشور مفید نیست. این دو وجه، مکمل یکدیگرند؛ یعنی باید به تمام کسانی که معماری میخوانند، دو وجه را با قدرت تمام تعلیم داد تا در آینده، در شکلدهی بنیان اجتماعی ما، یعنی انجام کارهای مفیدی که به خوشبختی جامعه منجر میشود، از جمله شهر، مسکن، ترافیک و … کمک کنند. اینها مسائلی است که یک جنبه ندارد و اگر کسی یک جنبه فلسفی یا سیاسیاش را ببیند، مانند یک شاگرد نوآموز است؛ باید پیچیدگیهای مهندسی و مسائل علمیاش را هم دید.
↑ برگرفته از روزنامه شرق (شماره ۴۴۵۳، ۱ دی ۱۴۰۱)