رو در رو با بنیادگرایی معماری
خانه شاعر، بازاستفاده تطبیقی و فرهنگ حذف
پویان روحی
مداخله۱ اخیر دفتر معماری دیگر که با عنوان «خانه شاعر» شناخته میشود، به صحنهای قابل پیشبینی از کشمکشهای معماری و فرهنگی تبدیل شده است. علیرضا تغابنی و همکارانش، جسورانه، این خانه نهچندان شاخص و معمولی۲ از دوران پهلوی دوم را با رویکرد بازاستفاده تطبیقی، و با افزودن عناصر معاصر دگرگون کردهاند. در حالی که برخی این پروژه را گفتوگویی میان گذشته و حال میدانند، دیگران آن را به عنوان تجاوز به میراث فرهنگی محکوم کردهاند. منتقدان که به نظر میرسد بهطور خاص، به حلقه محافظهکاران و طرفداران بازسازی سنتگرا تعلق داشته باشند، این مداخله خلاق را عامل از میان بردن ارزشهای فرهنگی و تاریخی ساختمان تلقی کردهاند.

این یادداشت، این موضع را به چالش میکشد و استدلال میکند که رویکرد سنتی و محافظهکارانه به موضوع بازسازی، تنها یکی از رویکردهای ممکن در حفظ میراث معماری است. در تقابل با منشورهای قدیمیتری مثل «منشور ونیز»۳ (۱۹۶۴) که بر اصالت مادی و دقت تاریخی تاکید بیشتری داشتند، رویکردهای جدیدتر، درک فراگیرتر و پویاتری از بازسازی ارائه میکنند. منشورهای بازسازی و نوسازی بینالمللی معاصرتر و پیشروتر، مثل «سند نارا درباره اصالت»۴ (۱۹۹۴) و «منشور بورا»۵ (شورای ایکوموس استرالیا، نسخه اصلاحشده ۲۰۱۳)۶، بر این باورند که میراث فرهنگی محدود به یک وضعیت فیزیکی ثابت نیست. این منشورها بر ارزشهایی مانند تنوع، تفسیرهای فردی (افراد متعلق به آن اجتماع) و معنای در حال تحول مکان (در طول زمان) تاکید دارند. آنها این موضوع را به رسمیت میشناسند که بازاستفاده خلاق و مداخلات معاصر میتوانند به شکلی معنادار، به حفظ میراث یک مکان کمک کنند.
در چند دهه گذشته، روزبهروز بر تعداد پروژههای خلاق و ارزشمندی که با رویکرد بازاستفاده تطبیقی طراحی شدهاند، اضافه شده است.۷ این پروژهها با بهرهگیری از ظرفیتهای کالبدی، تاریخی و معنایی ساختمانهای تاریخی، نهتنها امکان احیای فضاهای متروک یا فراموششده را فراهم کردهاند، بلکه بستری برای گفتوگوی خلاق میان گذشته و حال ایجاد کردهاند. پروژههای بازاستفاده تطبیقی میتوانند ابزارهایی برای نقد اجتماعی، بازتعریف هویت شهری، و ایجاد روایتهای تازه درباره مکانها باشند. روشن است که کیفیت مداخله و نوع نگاه به گذشته، نقشی بنیادی در موفقیت چنین پروژههایی دارد. خانه شاعر را نیز میتوان در همین چارچوب درک کرد؛ بهعنوان نمونهای از بازاستفاده تطبیقی که نهفقط به احیای کالبدی یک بنا پرداخته، بلکه تلاشی است برای ساختن لایهای تازه از معنا بر بستری تاریخی. خانه شاعر، بر خلاف رویکردهای سنتی بازسازی، مداخلهای خنثی و بیموضع نیست. این پروژه، نقدی عملی بر بنیادگرایی معماری است. علیرضا تغابنی و همکارانش با دگردیسی خلاقانه ساختمان اصلی، از مخاطب دعوت میکنند تا بپرسد چه چیز را حفظ میکنیم، چرا حفظ میکنیم، و چطور حفظ میکنیم؟
واکنشهای منفی به «خانه شاعر»، بازتاب پدیده فرهنگی بزرگتری نیز است: فرهنگ حذف۸. در این مورد، فرهنگ حذف تنها از طریق بیاحترامی و ایجاد شرم آنلاین نمود پیدا نکرده، بلکه در قالب درخواستهایی برای خنثیسازی این مداخله معماری، که هنجارهای زیباییشناختی غالب، عامهپسند و کلیشهای را به چالش گرفته، بروز پیدا کرده است. این میل به حذف نگاه متفاوت، و تثبیت تصویری واحد و منسجم از تاریخ، بسیار نگرانکننده است. این گرایش محافظهکار، انحراف از رویکرد مورد تایید خود را تهدید میبیند، نه فرصت؛ امکان گفتوگو را خاموش، و چشماندازی تکبعدی از زیبایی و اصالت را تحمیل میکند. اما اگر در جایی که ما گسست میبینیم، دیگران معنا یا زیبایی ببینند، چه؟ در یک جامعه کثرتگرا، میراث معماری باید به عنوان قلمرویی مشترک و محل مجادله درک شود، نه دارایی خصوصی یک ایدئولوژی خاص.
خانه شاعر تاریخ را پاک نمیکند، به آن میافزاید؛ به گذشته بیاحترامی نمیکند، آن را به پرسش میگیرد؛ با آن وارد گفتوگو میشود و شهامت طرح پرسشهای تازه را دارد. خانه شاعر در برابر وسوسه تطهیر و مقدسسازی تاریخ (که مورد علاقه محافظهکاران است) مقاومت میکند. این اثر، بازگشتی خنثی و غیرخلاق به ریشهها را ترویج نمیکند، بلکه در عوض، از میان لایههای تاریخ، واقعیتی جدید برای آینده به تصویر میکشد. درخواست برای بازگشت به وضعیت پیشین، انکار توان معماری برای ایجاد دگرگونی است. از آن بدتر، ادعای آن است که تنها یک راه درست برای گرامیداشت گذشته وجود دارد: راه سکون، سکوت و تکرار. تاریخ هزارانساله انسان، اما به ما نشان میدهد که معماری در بازتفسیر شکوفا میشود، نه در ایستایی و واپسگرایی. بازاستفاده خلاق، زمانی که با اندیشه و دانش انجام شود، پاکسازی تاریخ نیست، شکلی از مراقبت است.
در پایان، پروژه دفتر دیگر، با روح نوآور و ساختارشکن شعر احمد شاملو همسو است. همانطور که شاعر، قالبهای سنتی شعر فارسی را کنار زد و زبان و ساختار شعر را دگرگون کرد، خانه شاعر نیز با دورشدن از بازسازی محافظهکارانه، شکلی متفاوت از گفتوگوی معماری با گذشته را پیشنهاد میکند. این پروژه در عمل، به سنت ادبی شاملو ادای احترام میکند، سنتی که بهجای بازتولید گذشته، آن را دوبارهسازی میکند، به چالش میکشد، و زبانی تازه برای سخنگفتن از آن کشف میکند.
[1] Intervention
[2] Generic
[3] Venice Charter
[4] Nara Document of Authenticity
[5] Burra Charter
[6] Australia Icomos, Revised 2013
[۷] تالار فیلارمونیک هامبورگ و فورم در مادرید، هر دو اثر هرتزوگ و دمورن؛ بیمارستان دو سان پا، اثر لوئیز دومنیک مونتانر؛ طرح توسعه موزه هنر هاروارد، پایت و رنزو پیانو؛ ۲۴ ده مایو، اثر پائولا مندس دا روخا؛ و طرح توسعه موزه سلطنتی انتاریو، اثر دنیل لیبسکیند، تنها چند نمونه از این پروژهها هستند.
[8] Cancel Culture