Interview with Bijan Shafei: “Architecture of Changing Times” Research Group

گفت‌وگو با بیژن شافعی، یکی از بنیان‌گذاران گروه پژوهشی «معماری دوران تحول»:
در زمینه کتاب‌­های معماری، فقط به کمیت پرداخته‌‌‌ و مقام اول را در کتاب‌سازی کسب کرده‌ایم!

مالک خواجه‌‌‌وند

پنج دانشجوی جوان معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در سال ۱۳۶۲، گروه پژوهشی «معماری دوران تحول» را با هدف گردآوری و تدوین مستندات تحلیلی‌ـ‌تاریخی معتبر و آکادمیک در باب معماری چهل سال نخست قرن چهاردهم خورشیدی، بنا نهادند. بی‌شک، انجام چنین تحقیقاتی با کیفیت مورد نظر اعضای گروه، چنان دشوار بود که نخستین مجلد از این پژوهش­‌ها، بیست‌ سال بعد، یعنی در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. گروه معماری دوران تحول تا بهار ۱۴۰۰، شش کتاب را منتشر کرده­‌ که هرکدام از آنها متمرکز بر معرفی زندگی، بینش و آثار یک معمار است: نیکلای مارکف، کریم طاهرزاده بهزاد، وارطان هوانسیان، آندره گدار، پل آبکار و رلان دوبرول؛ شش کتاب در معرفی معمارانی که سهمی آشکار و ماندگار در ورود اندیشه­‌های مدرن معماری به ایران و رشد یا تثبیت آنها داشته‌­اند، اما تا پیش از این کتاب‌ها، مستندات مکتوب، منسجم و معتبری درباره آنها که پاسخ‌گوی نیاز پژوهشگران و دانشجویان معماری باشد، وجود نداشت. بیژن شافعی یکی از همان پنج دانشجوی پرانرژی بنیان‌گذار گروه معماری دوران تحول، و مولف سه کتاب از شش کتاب این گروه است که به گفت‌وگو با او نشسته‌ایم.

بیژن شافعی؛ یکی از بنیان‌گذاران گروه پژوهشی «معماری دوران تحول»
© architecture-oct.com

بگذارید از زمان حال آغاز کنیم و آرام‌­آرام به گذشته برویم؛ شش کتاب منتشرشده از سوی گروه پژوهشی شما، گذشته از ارزش اسنادی و آکادمیک‌­شان، و گذشته از ظرافت، دقت و کمال­‌شان، هم در صفحه‌­آرایی و فصل­‌بندی، و هم در نثر و محتوا، کارکرد اجتماعی دیگری هم دارند که خلاصه‌­اش می‌­شود: «دست روی دل مردم گذاشتن». قبول دارید؟
بله؛ درست می­‌گویید. واقعیت این است که ما با تاریخ دوران تحول خود بیگانه‌­ایم. ما نیازمند آگاهی و شناخت صحیح از آنچه که اتفاق افتاده، هستیم. معمولا اگر تحلیلی در ارتباط با رویدادها و تحولات جامعه ایران در عصر مدرن صورت پذیرفته، تحلیلی جهت­‌یافته بر اساس ذائقه راوی بوده و با تمایل به راست‌­ترین یا چپ­‌ترین مواضع ارائه شده است، بی‌آنکه در این روایت، رویدادها راستی­‌آزمایی شده باشند. مناسب آن است که ابتدا بستر صحیح آگاهی و شناخت در تمامی زمینه­‌های پژوهشی ایجاد شود؛ در مرحله بعد، روی چنان بستری است که تولید و خلق هر اثر، مانا خواهد شد.

در ایران، کتاب‌های بسیاری با موضوع معماری و شاخه­‌های مرتبط با آن چاپ می­‌شوند (بر اساس آمار کتابخانه ملی، نزدیک ۵۰۰ عنوان، فقط از ابتدای امسال تاکنون)؛ یک جامعه‌‌شناس ایرانی می­‌گفت: این­‌همه کتاب و مجله معماری داریم، چرا که معماران ایرانی مجال ساختن ندارند. نظر شما چیست؟
واقعیت این است که ما باید بین کتاب‌­سازی و تالیف یک اثر تفاوت قائل شویم. یک مثال شاید خالی از لطف نباشد؛ همان‌طور که می‌­دانید، ایران در گذشته، در صنعت مونتاژ اتومبیل سرآمد بود و به‌نوعی پیش‌قراول ­کشورهایی چون ژاپن و کره و چین؛ حال به وضعیت روز ایران نگاهی بیاندازید؛ تولیدات خودرو ما حتی با کشورهایی که چندسالی است صنعت خودروسازی را آغاز کرده‌‌اند، قابل مقایسه نیست و ما سال­‌ها عقب افتاده‌­ایم. در زمینه کتاب‌­های معماری هم همچون تعداد دانشکده‌­های معماری، استادان معماری و دانشجویان معماری، فقط به کمیت پرداخته‌‌ و در جدول «کتاب‌سازی» در حوزه معماری، حقیقتا مقام اول را کسب کرده‌ایم.

می‌­دانیم که حجم زیادی از نقد و تحلیل درباره آثار معماری جدید و قدیم نوشته شده و می‌شود؛ بسیاری‌­شان هم جدی و مستند، و متکی به منابع معتبرند. با این وصف، کلیت سواد علمی‌ـ‌تحلیلی جامعه معماران ایرانی را در چه مرتبه­‌ای می‌بینید؟
اینجا بگذارید کمی تفاوت نظر داشته باشیم. تعداد بسیار کمی از نقد و تحلیل‌ها در باب آثار معماری، بر اساس مستندات، و متکی بر منابع معتبر هستند. اتفاقا کتاب‌سازها به دنبال راستی‌‌آزمایی در حوزه تاریخ معماری معاصر ایران نیستند، چون کاری طاقت­‌فرساست و زمان بسیار زیادی را می‌­طلبد، و همچنین می­‌بایستی شخص به تحولات تاریخ معماری ایران و جهان پس از انقلاب صنعتی آگاه باشد و شناختی کافی در این زمینه کسب کرده باشد. معماری با سایر رشته‌­ها متفاوت است و از راه دور نمی‌­توان یک اثر معماری را تحلیل و نقد کرد. پس از شناخت کافی، حتما و قطعا باید با اثر معماری دیدار کرد و به درون آن راه یافت تا حس فضای معماری را دریافت و با آن زندگی کرد. بسیاری از کتاب‌سازها حتی یک بار هم بنایی را که تحلیل می‌کنند، بازدید نکرده‌­اند، اسناد و مدارک و حتی سال ساخت بنا و طراح آن را نمی‌‌شناسند و اسامی بی­‌پایه روی آن می­‌گذارند. متاسفانه، سواد علمی‌‌ـتحلیلی اگر بر پایه اطلاعات، آگاهی، شناخت و درک کامل دیداری راوی یک اثر نباشد، کار به کتاب‌سازی منتهی می­‌شود.

این سوال وجود دارد که معماری در میان دیگر هنرها در ایران، رشته‌­ای است که کمترین تماس را با مفهوم سانسور دارد. با این‌­ حال، چرا ساختمان­‌های امروز ایران صورتی چنین آشفته دارند، و مردم به‌­ندرت فضا یا ساختمانی به­‌واقع ستودنی و بدون­ اشکال می­‌یابند؟
در ابتدا باید مفهوم ستایش یا عدم ستایش یک بنا روشن شود. این برداشت وقتی می­‌تواند صحیح باشد که همراه با آگاهی و شناخت واقعی از اثر صورت پذیرد. می‌بایستی بین بررسی بسترها و زمینه‌­ها، و تحلیل یک بنا پس از شناخت، با ذائقه و تمایل شخصی در مورد زیبایی، تفاوت قائل بود. آنچه شما آشفتگی در حوزه معماری می­‌پندارید و صحیح است، این است که هیچ‌گاه تحلیل درست بر اساس شناخت و بررسی صحیح تاریخ معماران دوران تحول که با توجه به کلیه بسترها و زمینه‌­ها، و راستی‌­آزمایی تاریخ معاصر باشد، صورت نگرفته­ و برداشت‌­ها بر اساس ذائقه­‌های شخصی یا تاریخ شفاهی پر از شبهه شکل گرفته­ است. به همین دلیل، آنچه تولید می‌­شود، خلق اثر نیست، بلکه می­‌توان آن را معماری‌­سازی، بر وزن کتاب‌سازی خواند. در شهری چون بارسلون، آنچه که امروز در حوزه معماری رخ می­‌دهد، بر اساس پایه­‌ها و بنیان‌هایی صحیح از جریان معماری مدرن در دوره آنتونیو گائودی است، و اگر آثار جدیدی خلق می­‌شود، در احترام و بستن حلقه­‌هایی جدید به خالقان پدیده­‌های نوین در این شهر تاریخی است؛ پاویون میس راهی جدا از کارهای گائودی است، ولی هر دو در تاریخ شکل‌گیری شهر مشارکت تمام ­‌و کمال دارند.

کتاب‌های منتشرشده گروه پژوهشی «معماری دوران تحول»
© architecture-oct.com

شش کتاب گروه شما به­‌واقع مرجع هستند؛ از چند کارمند کتابخانه شنیده­‌ام که دانشجویان معماری زیاد سراغ­‌شان می‌آیند. آیا هدف و خواسته گروه شما از همان بدو تاسیس، چاپ کتاب بود یا کارهای دیگری هم می‌­خواست انجام دهد؟
گروه معماری دوران تحول پس از روبه‌روشدن با یک سوال بزرگ، کار خود را آغاز کرد، و وقتی به این نتیجه رسید که هیچ منبع معتبری برای معماری دوران تحول در دو قرن گذشته، ارائه نشده است، یافته‌­های خود را به شکل مکتوباتی در اختیار علاقه‌مندان به تاریخ و معماری معاصر این سرزمین قرار داد. ابتدا می‌بایستی بسترها و زمینه‌­های تحول بررسی و نقش پیش‌قراولان در این بسترها ارائه می‌­شد تا پس از آن بتوان تاریخ تحلیلی معماری معاصر ایران را تدوین کرد. متاسفانه افرادی عجله دارند و با اطلاعات حداقلی و ناکافی، تمایل فراوان برای دوخت‌ودوز تاریخ تحلیلی معماری معاصر دارند. هم‌اینان برای خوشامد و بهره­‌گیری تبلیغاتی، دست به تولیداتی می­‌زنند تا در فضای کم­‌عمق امروزی مورد تشویق قرار گیرد. به­‌خوبی آگاه هستید که پاک­‌کردن این‌گونه تولیدات بی‌پشتوانه و حسی، زمان زیادی نیاز دارد و زیان‌­بار است.

کتاب­‌های شما با کیفیت و قیمتی منتشر می­‌شوند که می­‌توان گفت سازمان‌­ها، موسسات و کتابخانه‌­ها بیش از افراد، توان خریدشان را دارند. آیا انتخاب گروه این بود یا محتوای پژوهش‌ها چنین قالبی را می‌­طلبید؟ آیا هیچ نهاد آموزشی یا پژوهشی از شما حمایت نکرد؟
تا این زمان که چهار دهه از فعالیت ما می‌گذرد، هیچ نهاد، سازمان یا شخصی ما را مورد حمایت قرار نداده است. کلیه فعالیت‌های پژوهشی، آرشیوسازی، مراجعه و ملاقات با بناها در داخل و خارج کشور، و روند شکل‌­گیری و چاپ هر کتاب، کاملا با هزینه شخصی سه عضو دائمی این گروه صورت پذیرفته است. پنج کتاب اول با سرمایه و امکانات این گروه سه‌نفره، و کتاب ششم ـ معماری دوبرول ـ کاملا با سرمایه شخصی این­جانب، تدوین و به چاپ رسیده است.

در این حدود چهل­‌ سالی که از تاسیس گروه شما می­‌گذرد، چقدر در پی جذب پژوهشگران جدی و باانگیزه بودید؟ چقدر خود افراد سراغ­‌تان می­‌آمدند؟ و  در کل، دیگران چقدر به ­جمع به­‌ظاهر کوچک­‌تان راه داشتند و دارند؟
تقریبا هر هفته تعدادی از پژوهشگران و علاقه‌مندان با ارسال ایمیل، پیام واتس­اپی یا تلگرامی و تماس تلفنی از داخل و خارج از کشور، با ما ارتباط برقرار می‌­کنند. آنها درخواست مشاوره برای کار حرفه­‌ای پژوهشی، و استفاده از آرشیو و گفت­‌وگو دارند که بخشی از زمان ما صرف پاسخ‌گویی و همراهی و همدلی با این عزیزان می‌­شود.

شکوفاترین دوران فعالیت­ گروه ـ هم به‌ لحاظ حضور افراد مشهور و موثر، و هم به ­‌لحاظ راندمان پژوهش‌­ها ـ چه سال­‌هایی بود و بیشترین استقبال از پروژه­‌های تحقیقاتی گروه، مربوط به چه سال‌ها و در چه حوزه­‌هایی است؟
یک دهه اخیر، شاید متمرکزترین و بیشترین راندمان را ما داشته­‌ایم. درست است که بین سال‌های ۸۰ تا ۹۰، سه کتاب را به جامعه معماری ایران تقدیم کردیم، ولی پژوهش­‌ها و آثار ما در دهه ۹۰، دارای کیفیتی متفاوت هستند. به­‌ هر صورت، با توجه به حجم عظیم کار باقی‌مانده که سال‌­ها به‌ طول خواهد انجامید، هریک از بنیان­‌گذاران گروه، یک فعالیت مستقل و موازی را با اهداف مشترک، برای گسترش کار شکل داده­‌اند. امیدوارم این فعالیت­‌ها با حضور افراد همراه تداوم یابد.

پس از انتشار این شش کتاب مهم که نتایج تحقیقاتی طولانی­‌مدت هستند، آیا از طرف سازمانی، موسسه­‌ای یا جمعی، حمایت یا پیشنهادی که ادامه فعالیت گروه را تسهیل ­کند، داشتید؟ مجلد بعدی گروه چیست؟
خیر؛ هیچ سازمان یا موسسه­‌ای ما را مورد حمایت خود قرار نداده است. بعضی دوستان خوب و همدل قول‌­هایی برای حمایت از چاپ کتاب­‌های آینده داده­‌اند؛ امید داریم این قول‌­ها عملی شوند تا جامعه حرفه‌­ای همچنان از ادامه این فعالیت تحقیقاتی بهره­‌مند شود. مجلدهای بعدی گروه نیز همچنان معمارانی هستند که در تحول دوره معاصر معماری ایران مشارکت داشته­‌اند. حداکثر پنج یا شش مجلد دیگر، پرونده کتاب­‌های مستقل معماران را خواهد بست و سایر آثار در مجلدهای تاریخ تحلیلی معماری دوران تحول ارائه می‌شود. مجلدهای دیگری نیز در حال تدوین است که به فوکال پوینت یا نقاط عطف شهری می­‌پردازند، و اگر کتاب‌سازها اجازه دهند، امیدوارم اولین مجلدات این حوزه نیز در سال آینده به جامعه معماری ایران تقدیم شود.

و سخن آخر که در واقع، سوال اول می­‌توانست باشد؛ از اولین انگیزه­‌های گروه بگویید، اولین دغدغه­‌ها و اولین شوق‌­ها و امیدها؛ از جوی بگویید که ایده تشکیل گروه معماری دوران تحول را در ذهن شما و دوستان­‌تان آورد.
تا حدودی به آن اشاره کردم. در کشورهایی که شرایطی مثل ما دارند، سال‌­هاست که مکتوباتی در زمینه تاریخ تحلیلی معماری معاصر آنها ارائه ­شده که در دانشگاه­‌ها تدریس می‌­شود و زمینه را برای پژوهش علاقه‌مندان فراهم می‌­آورد. خالی‌­بودن فضای تحقیقاتی معماری معاصر ما در این زمینه، این شوق را در ما ایجاد کرد. این را می‌­توانم در ارتباط با خودم بگویم که بیشترین دغدغه برای من، حساس‌کردن جامعه به موضوع معماری است. با توجه به اینکه ما صاحب چند هزاره تاریخ و معماری هستیم، پژوهش­‌های ما هیچ تناسبی با این تاریخ عظیم ندارد. پس از این حساسیت­ جامعه است که می­‌توان آشوب معماری در جامعه فعلی را بررسی و ارزیابی کرد.

 


↑ برگرفته از خبرگزاری ایبنا (۲۳ مهر ۱۴۰۰)

Leave A Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *