عمارت خورشید
احمد صفار
موقعیت: کرج، ایران
تاریخ: ۱۳۹۵
مساحت: ۱۲۰۰ مترمربع
وضعیت: ساختهشده
کارفرما: محمد صفار
همکار طراحی: مرضیه استعدادی
مدلسازی سهبعدی: زینب قلیزاده، میگل چراغی
سازه: شاهین ذوقی
تاسیسات مکانیکی: مصطفی مرادیدوست، مسعود زنگویی
تاسیسات الکتریکی: مهندس اسکندری
عکس: احمد صفار
در طی چند دهه گذشته، کرج به علت بهرهبرداریهای بیش از اندازه و ساختوسازهای بیرویه، به شهری پر از تشویش و نابهسامان در حوزه زیباسازی معماری و شهرسازی تبدیل شده است که کمتر ارتباطی با آنچه که بوده و میتوانسته باشد، دارد، شهری مدرن و ایرانی که به همت یک تاجر یزدی، روند رو به رشدی را پیش گرفته بود. حدود نیم قرن پیش که یزد درگیر خشکسالی، قحطی و بیکاری شد، گروههایی از یزدیان برای یافتن مکانی مناسب به جهت اسکان و سرمایهگذاری، به منطقه کرج مهاجرت کردند که حضور برخی سرمایهگذاران خیر، همچون «حاج محمدصادق فاتح یزدی»، باعث رونق اقتصاد و بازار کار در کرج پیش از انقلاب شد. فاتح به موازات فعالیتهای صنعتی خویش، با کمک یک مهندس روسی به اسم «نیکلای مارکف»، شروع به قطعهبندی زمینهای اطراف و خیابانکشی آنها میکند که در نهایت، دو محله «چهارصد دستگاه» و «جهانشهر» ایجاد میشود. چهارصد دستگاه، به عنوان یک مجموعه چهارصد واحدی برای سکونت کارگران در نظر گرفته شده بود که تنها دویست واحد آن اجرایی شد. این تقسیمبندی در خود، نوعی از قشربندی اجتماعی را رعایت کرده است؛ در بخش جنوبی یا چهارصد دستگاه، کوچهها و خیابانهای باریکتر و خانههایی با متراژ کمتر تعریف شدهاند، اما در بخش شمالی، خیابانها و کوچهها پهنتر بوده و متراژ قطعات مسکونی بزرگتر میشود. مسجد جامع چهارصد دستگاه نیز از دیگر ساختوسازهای اوست که کماکان پا برجاست.
در میان کارهای فاتح، آنچه بیش از دیگر کارهایش، به همان قوت پیشین پابرجاست، درختهای کهنسالی هستند که هنوز هم جهانشهر را از دیگر بخشهای شهر کرج متمایز میکنند. بخش قابل توجهی از زمینهای سبز و پارکهای امروز کرج، حاصل فعالیتهای اقتصادی و کشاورزی فاتح است. امروز، باغهای جهانشهر یکی از سرمایههای زیستمحیطی کرج محسوب میشود و در تعریف کرج به عنوان یک باغشهر، نقش بهسزایی دارند. در کنار این باغها، کاشت درخت در حاشیه خیابانهای جهانشهر نیز جالبتوجه است، درختهایی که هنوز با ساختمانهای سربهفلککشیده جهانشهر زورآزمایی میکنند. اما متاسفانه در منطقه چهارصد دستگاه، به علت ساختوسازهای بیرویه، دیگر اثری از این درختها نمانده است و هر روز از تعدادشان کم میشود و جای خود را به ساختمانها میدهند.
هنگامی که طراحی این پروژه به دست ما سپرده شد، مشکلات متعددی، از جمله شکل نامنظم هندسی، درخواستهای صرفا اقتصادی کارفرما، موقعیت ضعیف منطقه به لحاظ اقتصادی و موقعیت سایت به لحاظ تاریخچهای که در گذشته داشت، دست ما را برای مانور روی طراحی فضا، بخشیدن بخشی از فضا به شهر و بازی با فرم میبست و ما را بر آن داشت تا به هر زحمت، راهکار و مرز مشترکی میان نیازهای کارفرما و اهدافمان برقرار کنیم که چیزی جز جلب توجه به هویت و کالبد فراموششده و ممانعت از قطع بیرویه درختان واجد ارزشی که روز به روز از مقدارشان کاسته میشد، نبود.
برای طراحی پروژه، درصدد آن بودیم که کلیت فرم تا حد امکان از عناصر معماری ایرانی برخوردار باشد تا با موقعیت مناسبی که به لحاظ سایت، در منطقه یزدینشینها دارد، بتواند به عنوان یک لندمارک، معرف روزها و خاطرات خوش برای ساکنان امروزی چهارصد دستگاه که اغلب بومی هستند، باشد. همچنین برای اینکه بتوانیم پروژه را به اجرا برسانیم، میبایست از لحاظ اقتصادی و کنترل هزینهها، به این در و آن در میزدیم تا با هزینه کم در خرید و اجرت، بتوانیم همکاران را مجاب کنیم تا ما را در انجام این مهم حمایت کنند، اقتصاد و منطقه ضعیف اجتماعی پروژه، بزرگترین معضل برای توجیه اجرای طرح برای کارفرما بود، اما با آزمایش و خطاهای فراوان، تهدیدی بود که به فرصت تبدیل شد.
با توجه به سهبر بودن ملک، خانه میبایست از نورگیری مناسب و تهویه مطلوب برخوردار باشد. مصالح به کار برده شده به لحاظ همخوانی با آنچه در گذشته در این محل بوده، انتخاب شد که مصالحی طبیعی به شمار میآمد و با تاکید بر طبیعت و درختانی که به دنبال حمایت از آنها بودیم، هماهنگتر بود و هیچ نوع مغایرتی با بافت و فرهنگ و اقتصاد منطقه هم نداشت. همچنین به منظور هماهنگی معماری این پروژه با معماری ایرانی که در گذشته نیز محله با آن آشنایی داشت، به دنبال تجربه همزمان بهرهگیری مناسب از نور، تهویه در جهت بادهای مطلوب، پویایی، محرمیت و شفافیت در کنار یکدیگر بودیم.
با توجه به درختان باارزش منطقه و جهت نوعی فرهنگسازی برای متوقفکردن قطع درختان، کانسپت بافت نما از امتداد درختان کنار سایت روی نما شکل گرفت که برای تداعیکردن چین و شکستهای درختان و ایجاد محرمیت نسبی، به طراحی پنل متحرک چوبی پرداختیم که با هزینه کم، امکان اجرا پیدا کند و در داخل نیز علاوه بر توجه به مکان قرارگیری پنجرهها و قابکردن تصویر درختان بیرونی، یک دیوار نزدیک درب ورودی، به معنای احترام به طبیعت و ورود نور، به صورت منحنی و نمادین، به نشیمن کشیده میشود. حرکت و تغییر جهت پنلها، امکان پویایی و سایهاندازی مناسب به جهت جذابیت در نما را ایجاد کرد که بیتردید، به گونهای معرف تغییر و گذشت زمان برای تشخیص و لمس حرکت خورشید در طول روز نیز است.
در نهایت، فرم با حفظ اولویتهای کانسپت در معرفی خود در فضا، تا اندازه قابل توجهی، در تعامل با فضای داخلی به یک وحدت جامع رسید و عملکرد همگام با هویت در طراحی پلان مورد توجه قرار گرفت. لکهگذاری فضاها نیز با توجه به عملکرد فضا و محدوده آسایش نسبت به ساعات تابش آفتاب از زمان طلوع تا غروب، و نیز با توجه به امتداد و کشیدگی شرقی غربی ملک، انجام شد: فضای عمومی و آشپزخانه و ناهارخوری در ضلع شرق و جنوبشرقی، و فضای خصوصی و نیمهخصوصی و عملکردی در ضلع جنوبی و جنوبغربی و غرب. همچنین برای بهرهگیری بهتر از نور، پله ارتباطی در طبقه دوم، از ضلع جنوب به ضلع شمال جابهجا شده است.
Emarat-e-Khorshid
Ahmad Saffar
Location: Karaj, Iran
Date: 2016
Area: 1,200 sqm
Status: Completed
Client: Mohammad Saffar
Design Associate: Marziyeh Estedadi
3D Modeling: Zeinab Gholizadeh, Meygol Cheraghi
Structure: Shahin Zoghi
Mechanical Consultant: Mostafa Moradidoost, Masoud Zangoei
Electrical Consultant: Mr. Eskandari
Photo: Ahmad Saffar