«محافظهکاری فرهنگی» در برابر «محافظهکاری ایدئولوژیک»
علی دارابزاد
راهنمای تشخیص محافظهکاری فرهنگی:
۱. حس آشنایی، همچون ارزشی ذاتی: هرچه فرم، فضا و جزئیات آشناتر باشند، مطلوبترند؛ اجتناب از شگفتی، وضعیتهای غریب، یا هر نوع اختلال و چالش در عادات دیداری.
۲. احترام بی چون و چرا به زمینه: زمینه به عنوان حقیقتی مقدس دیده میشود که هر مداخله باید با آن هماهنگ و همخوان باشد، حتی به قیمت از میان رفتن هرگونه نوآوری.
۳. تقدیس تاریخ: گذشته صرفا به عنوان منبعی برای تکریم و بازتولید دیده میشود، نه برای نقد یا بازتعریف.
۴. هماهنگی و هارمونی به عنوان تنها معیار زیباییشناسی: تعارض، تضاد یا ناهماهنگی به عنوان خطا یا بی احترامی یا تقابل درک میشود و فاقد ارزش است.
۵. حفظ فرمها و تکنیکهای اصیل گذشته: بازآفرینی وفادارانه بهجای تفسیر و یا بازترکیب.
متن بالا، نوشتهای است که اخیرا در صفحه اینستاگرام پویان روحی منتشر شده و پاسخی به انتقادات جامعه معماری نسبت به پروژه «خانه شاعر» در تغییر کاربری خانه شاملو است. این متن در نگاه نخست، ممکن است تنها به عنوان تلاشی برای تعریف یک مفهوم (محافظهکاری فرهنگی) تلقی شود، اما با این حال، تحلیل دقیقتر نشان میدهد که در عمل، نوعی برچسبگذاری فراگیر است و تمامی کسانی را که به نحوی، واکنش مقاومتی به پروژه نشان دادهاند، در بر میگیرد. این برچسبگذاری در ادامه برچسبی دیگر با عنوان «بنیادگرایی» که در نوشتهای از همان نویسنده در سایت معمار ایرانی منتشر شده، نشاندهنده روندی تکراری در دستهبندی منتقدان است. با وجود آنکه نقد همواره باید بر اصول اخلاقی و رعایت ادب متکی باشد، اما این به معنای پیروی از ملاحظات و تعارفات مرسوم نیست. نقد موثر نیازمند صراحت و شفافیت در بیان مواضع است و باید بتواند زوایای پنهان و تناقضهای متن را آشکار سازد. از اینرو، هدف نگارنده، ارائه تحلیلی است که با نگاهی انتقادی، متن منتشرشده را واکاوی، و نقاط ضعف و پارادوکسهای آن را برای جامعه معماری روشن کند.



