معماران ایرانی درباره زاها حدید چه میگویند؟
به مناسبت درگذشت زاها حدید، دیدگاههای هشت معمار ایرانی را درباره او جویا شدهایم که در ادامه میخوانید.
امیرحسین طاهری
زاها حدید نهتنها معمار مورد علاقه من نبود، بلکه در دایره معماران مورد علاقهام هم نبود؛ اما این اهمیتی ندارد. مرگ او احساس عجیبی در من به وجود آورد؛ به محض اینکه مُرد، تصور او در ذهن من تخت شد. احساس کردم فرصت بینظیر معاصریت با او را از دست دادم، به خاطر پیشفرضهایم، به خاطر انتقاد، به خاطر اصرار ناخواسته و بیمورد به درست و غلط که هر لحظه در حال تغییر است. ترجیح میدهم سواری کنم روی موج او یا هر موج دیگری، ضد او، موافق او و یا هر چیز دیگر. به نظرم، مهم این است: ناظربودن، لذتبردن ناب از هر چیزی که میتواند لذتبخش باشد، و کماهمیتترین چیز، آن چیزهایی است که به آن فکر میکنیم، عقیده پیدا میکنیم و تبدیل به هویتمان میشود، و از آن بیاهمیتتر، تلاش برای عبور هر چیزی است از همان فیلتر شخصی.
پرشیا قرهگوزلو
اولین مواجهه من با آثار زاها حدید، ترسیماتی بود که سخت، دنیای تعریفشده اطرافش را مورد حمله و بازبینی قرار میداد، فرمهایی یوتوپیایی و گاه متافیزیکی، بازی ساختارشکنانه با زبان کانستراکتیویستهای روس و آفریدن زبان جدیدی در معماری، و من چقدر دوستشان دارم. بعدها، محققشدن ایدهها و ساخت آنها با جزئیات پیچیده، بهخصوص در پروژههای اولیهاش تحسینبرانگیز بود. چه من با علاقههای اجتماعی و حتی فرمی متفاوت با کارهای پس از شراکتاش با پاتریک شوماخر و آن فرمهای تزئینی ایده گرفتهشده از پارامتریسیسم و ستارهشدن به هر بهایی، دل خوشی نداشته باشم و چه هرکس دیگری، نادیدهانگاشتن قدرت او در فراتر رفتن از مرزها بیانصافی است. زاها حدید و معماریاش، نهتنها پس از مرگ وی، در هنگام حیات نیز موضوعی بحثبرانگیز بود، گفتوگویی که همواره در دو طیف افراطی بینتیجه میماند. بد نیست که این بار نگذاریم در فقدان یک دیسکورس علمی و تئوریک در جامعه معماری ما، این فرصت گفتوگو هم عقیم بماند و همچنان در نقدهای سیاهوسفیدمان دستوپا بزنیم.
حبیبه مجدآبادی
زاها حدید قبل از هر چیز یك نابغه بود و مرگ یك نابغه همیشه باعث تاسف است، چرا كه در دنیا، مسیر تحولات و سرنوشت بشر را معدودی نوابغ معین میكنند. من تنها پروژه ماكسی حدید را از نزدیك تجربه كردهام، و به نظرم، ایدئولوژی و شخصیت توانمند او بیش از آثارش قابل ستایش است. حدید هر محدودیتی را از سر راه فرم برداشت؛ او فرمهای جذابی تولید كرد و البته افكاری كه جریانساز شدند و از این جهت بر معماری معاصر جهان تاثیر گذاشت. او برای آن دسته از زنانی كه برای باور تواناییهای خود، به دنبال مثال زنده میگردند، یک الگوی واقعی و تمامعیار بود. به قضاوت حدید مینشینیم، اما تاثیرات خوب یا بد معماری او را آیندگان بهتر قضاوت خواهند كرد. افكار حدید حالا از مغز او جدا شده و در ذهن هر دانشجوی معماری جاری است؛ جلوی گسترش این افكار را هیچ چیز، حتی مرگ او نمیتواند بگیرد.
منوچهر سیدمرتضوی
صد کلمه درباره زاها حدید؟ هزار و نهصد و پنجاه، زن، مهاجر، مسلمان، ثروتمند، عراق، انگلیس، دانشجو، لندن، معمار، ساختارشکن، ایدئولوژی، حرکت، سینتیک، پارامتریک، مدرن، کانسپت، زیباشناسی، گرافیک، نقاش، طراح، صبر، پشتکار، دیتایل، دیجیتال، نیویورک، ویترا، آتشنشانی، آلمان، آمریکا، آذربایجان، اتریش، دانمارک، فرانسه، انگلیس، چین، هنگکنگ، کرهجنوبی، ابوظبی، اوج، موفق، پیشرفت، مرجع تقلید، استاد، دیزاین، لباس، کفش، میز، صندلی، مرجع انتقاد، دنیایی نو؟ بدون شهر؟ بیبستر؟ بیزمینه؟ خودگرا؟ اوتیسم؟ تضاد؟ روح زمانه؟ سنتشکن؟ بدون زمان؟ بدون جامعه؟ بدون اقلیم؟ بدون کاربری؟ تکرار؟ برند؟ ۶۵ سال، ولی بزرگ. «پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنیست.»
حامد بدری احمدی
من ترجیح میدهم از نقش و جایگاه برجسته زاها حدید در معماری امروز سخن بگویم تا از دیدگاه شخصیام در مورد جنس معماریاش. او با نزدیكتر کردن مرزهای تخیل یك معمار و واقعیتهای پیش رویش، قلمروی دستیافتههای معماری را گستردهتر کرد، اتفاقی كه پیش از او، در طول تاریخ، كمتر كسی موفق به انجام آن شده بود. زاها حدید با خلق آثارش و با تسلیمکردن آنچه ما معماران، محدودیت میخوانیمش، میزان تاثیرگذاری معماری بر مخاطبانش را در سراسر دنیا افزایش داد و در تبیین بیشتر نقش حرفهای معمار، حضوری انكارناپذیر داشت. زاها حدید را نهتنها برای معماریاش كه برای جسارت، بلندپروازی و ایستادگیاش در مسیری كه طی کرد، باید ستود. مرگ او نیز چون معماریاش، پیشبینینشده و شوكآور بود.
آرمینمحسن دانشگر
زاها همانطور كه از اسمش مشخص است (زاها به معنی درخشنده، پرجلا، ساطع، تابناك، شعاعی، مشعشع)، بیشك، یكی از مهمترین معماران معاصر دو قرن ۲۰ و ۲۱ بود. او به عنوان یک آوانگاردیست و پیشگام در درك جدید از معماری، حضوری فعال و تاثیرگذار در صحنه جهانی داشت. به قول ریچارد راجرز، «در دهههای اخیر، هیچكس تا به حال، تاثیری همانند زاها حدید بر ساختمانهای معاصر نداشته است.» بدون تردید، نبودن زاها حدید در صحنه معماری، فقدان بزرگی برای جامعه معماری است؛ روحش شاد.
ایمان رئیسی
زاها حدید مهمترین بانوی تاریخ معماری زمین است؛ او مانند شیرزنی دلیر، بر محدودیتهای نظام موجود تاخت و جنگید و با زحمت و تلاش زیاد، توانست بسیاری از غیرممکنها را در معماری ممکن سازد، و در بسیاری از موارد، نخستین بانوی معمار بود که افتخارات مختلف را کسب کرد. بانو حدید رسواگر کلیشه زاویه قائمه است و در کار حرفهای هم، مدام روش کار و گرایش طراحیاش را تغییر میداد. در واقع، او اهل ایستادن در گوشهای دنج و محافظهکاری و تکرار روشی واحد در کل دوران حرفهایاش نبود. مرگی چنین در اوج، درخور بانوی آهنین معماری است. حدید همچون میس و لوکوربوزیه، در تاریخ معماری جاودان است. او نماد انسان مدرن است که بیسرزمین چون باد، آزادانه برای آسایش انسان در پنج قاره طراحی کرده و بعضا تکنولوژی و مصالح را تشویق/ وادار به پیشرفت کرده است.
امید کاموری
کمتر کسانی مانند زاها حدید، الهامبخش نسلها بودهاند؛ کافی است در راهروهای هر مدرسه معماری، در هر کجای دنیا پرسهای بزنیم تا به بحث یا گفتوگویی پیرامون کارهای حدید بربخوریم، اما این اتفاق بیش از هر نقطه دیگر، در خاورمیانه میافتد، جایی که او در آن، تنها یک معمارستاره نبود، بلکه «یکی از خود» آنها بود، نمونه زنی الهامبخش که بر خلاف همه موانع، به «غیرممکن» دست پیدا کرد. حدید نسلی از باورمندان و عملگرایان را پرورش داد، آنها که برخلاف تمام سختیها، به معماری و توانایی معماری در بهبود کیفیت زندگی باور دارند. زمان بهتر گویای این نکته خواهد بود که میراث ماندگار زاها حدید، نه بناهایی که طراحی کرد، بلکه شوری است که در بسیاری به راه انداخت برای گذر از محدوده تصور، خلقکردن و متفاوتبودن.
کسی درجه استادی خانم حدید رو رد نمیکنه…ولی آیا این تجلیلها از معماران ایرانی که سابقشون فخر معماری جهانه ، نیازه؟
عذرخواهی میکنم ولی…
کمی زیاده روی نکردید؟
!کمی بیداری هم بد نیست
تاوقتی اساتید معماری ذهن دانشجویان رو وابسته ومتمایل به سمت معماری غرب میدونند دیگه نباید توقعی در پیشرفت معماری ایران داشت.