دلدادهای دور از میهن
در باب منش معمارانه و آموزشی سیحون
عطاءالله امیدوار
سال ۱۳۴۵ که وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم، مهندس هوشنگ سیحون رییس آن بود. مهندس سیحون بعد از مرحوم استاد ابوالحسنخان صدیقی و بعد از ایشان، استادانی چون آندره گدار و محسن فروغی، ریاست دانشکده هنرهای زیبا را عهدهدار شد. او استادی بسیار سختگیر و منضبط بود و نظم خاصی را در دانشکده به وجود آورده بود. از نتایج این اعمال نظم آن بود که برای مثال، زمانی که ریاست دانشکده را برعهده داشت، کسی جرات نداشت در آتلیه سیگار بکشد یا اوقات خود را به بطالت سپری کند.
یادم است شبی ساعت هشت به فستیوال تهران رفتم. ایشان در میان جمعیت یقه من را گرفت و روی سن برد و مقابل جمعیت گفت تو الان باید در آتلیه باشی، اینجا چه میکنی؟ همانجا چند نمره از من کم کرد، به طوری که دو سال از تحصیل عقب افتادم. امثال من البته در میان دانشجویان، کم نبودند. برای همین، استاد سیحون آخر سال ما را مجبور میکرد به یکی از شهرها یا دهات ایران برویم و بناهای باستانی را نقشهبرداری کنیم. در واقع، برای اولین بار در تاریخ ایران، دانشجویان دانشکده معماری به عنوان جریمه باید به اماکن باستانی سر میزدند تا آنها را نقشهبرداری کنند. یادم میآید، همان سال، من کلیساهای سن استپانوس، سن تاتائوس و قره کلیسا نزدیک ماکو را نقشهبرداری کردم. عجیب اینکه خود مهندس سیحون با وجود درد کمر، برای بازدید میآمد. ایشان فاصله ۱۰ فرسنگی مرز روسیه حدفاصل جلفا تا کلیسای جلفا را با اسب آمد تا کار ما را کنترل کند. همیشه با اتوبوس دانشکده ما را به سفر میبرد تا فرهنگ و هنر ایران را نشان مان دهد. در واقع، او بود که دانشکده را به سمت فرهنگ ایرانی سوق داد.
یادم است سال ۴۷، بعد از اتفاقاتی که بین ایران و عراق افتاد، با شماری از دانشجویان به عراق رفتیم، مهندس سیحون شب یکی از بچهها را پهلوی من فرستاد و شعر معروف خاقانی را به من داد تا آن را حفظ کنم. صبح آن روز ما را به طاق کسری برد. پیش از طلوع آفتاب بود و بارانی باریده بود، موقع طلوع آفتاب، آن شعر را به آواز خواندم، سیحون و بقیه بچهها گریه کردند.
مهندس سیحون، پیش از آنکه یک معمار برجسته باشد، نوه موسیقیدان بزرگ میرزاعبدالله بود. میرزاعبدالله اولین کسی است که موسیقی ایرانی را تدوین کرده است. مهندس سیحون در کنار معماری، از یک زمانی به بعد، نقاشیهای مختلفی کرد. از شگفتیهای نقاشی او آن بود که برای اولین بار روی نمد نقاشی کشید. او کتابهای مهمی درباره معماری و هنر ایران نوشته است، از جمله کتاب مهم «نگاهی به ایران». او در بیشتر مسابقات معماری هم به عنوان داور حضور داشت، از جمله در مسابقه طراحی یادمان میدان آزادی، مهندس سیحون عضو هیات داوران بود که نهایتا طرح حسین امانت به عنوان طرح برتر انتخاب شد.
مهندس سیحون با اینکه سالهاست در کانادا به سر می برد، اما هر گاه صحبتی از ایران میشود، دلدادگی خود را به میهنش ابراز میکند. چند سال پیش برای دیدار با او به دوبی رفتیم، جالب این بود که لابهلای صحبتهایش مدام از ایران میگفت و اینکه دایم ذهن و فکر و حواسش با ایران است. تعریف میکرد شبها موقع خواب، خاطرات بچهها و دانشکدهها با اوست. یادمان نرود مهندس سیحون منشاء تحولات زیادی در دانشکده هنرهای زیبا بود. رشته موسیقی در دوره ریاست او تشکیل شد، و رشته نمایش را ایشان دایر کرد.
مهندس سیحون انسان دقیق و منضبطی بود. صبح ساعت هشت به دانشکده میآمد و تا ۸ و ۹ شب، مشغول فعالیت بود. پابهپای فعالیت آموزشی در دانشکده، در دفتر معماری خود در تهران، پروژههای مهمی را طراحی و اجرا کرد، از جمله آرامگاه ابوعلی سینا در همدان که طرح دیپلم معماری او در بوزار پاریس بود، آرامگاه نادرشاه، خیام، عطار و … . او همچنین خانههای بسیاری را طراحی کرده و بانک میدان توپخانه از کارهای اوست. با این حال، اصولا از منظر معماری، مقبرههایی که ساخته، بیشتر قابل توجه است تا خانهها و پروژههای مسکونی.
↑ برگرفته از روزنامه شرق، شماره ۱۵۱۵، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱