معماری زنان از بدنه دفاتر تا امضای اثر
سعید برآبادی
دوبوار در جنس دوم تمرکز اصلیاش را بر نقدی میگذارد که بر اساس آن، این زنان هستند که محقند درباره زنان و نحوه فعالیتهایشان سخن بگویند. او معتقد است سازوکار تفکر زنانه آنجا میتواند به نمود عینی یکنقد درست منجر شود که مخاطبش، تحلیل اثری از همین جنس باشد. بنابراین این نوشته کوتاه در همان ابتدا با یک از همپاشیدگی میان ایده و آنچه که مطالبه میکند، روبهرو است. با این همه بهنظر میرسد معماری در ایران، کمی لای در را باز گذاشته تا زنان معمار نیز حق مشارکت در ساخت و توسعه فضاهای مصنوع را بر اساس توان و تجربه خود به دست آورند و این موضوعی است که لزوم توجه به جایگاه معماری زنان را بیشتر از قبل میکند.
عبور از این نوع نگاه به سمت جایگاهی که امروز معماری زنان متمایل به آن است، سخت بهنظر میرسد، آنچنان که اینجا دیگر موضوع شاید دقیقا معماری نباشد بلکه سهمخواهی زنان در مشارکت اجتماعی بیشتر و تاثیرگذاری نگاهشان در معماری امروز کشور است.
این موضوعی است که پیش از این، زمینههایش فراهم شده اما توجه به بسترسازی آن بهعمل نیامده. افزایش چندینبرابری ورودی دانشگاهها و دانشکدههای معماری و انباشت فارغالتحصیلان زن آرشیتکت، انگیزه تازهای است برای آنها که به این بازار ورود پیدا کرده و با زبان خود شروع به سخنگفتن کنند. نگاهی به آثار معماران زن پس از انقلاب هم نشان میدهد که این زبان در حال تکوین و استقلال است بهطوری که در برخی موارد شاهد تحولات فرمیک هم هستیم که شاید اشاره به آنها هنوز خیلی زود باشد. با این همه، این سوال مطرح میشود که آیا متخصصان زن حوزه معماری در طول این سالها صدای غایب معماری ایران بودهاند یا خیر؟
پاسخ به این سوال از آنجا مهم است که در صورت مثبتبودن جواب، راه پیشروی معماری زنان برای رسیدن به جایگاهشان راهی بسیار طولانی است چراکه آنها پیش از هرچیز باید به بدنه معماری کشور رسوخ کرده و کمکم خواهان جایگاه واقعی خود شوند. اما نگاهی به دفاتر مهم معماری کشور نشان میدهد که در طول نزدیک به دودهه، معماران زن به جای سکون و سکوت، راه به سوی بدنه کارشناسی دفاتر معماری برده و در بسیاری از پروژههای مهم کشور با معماران بهنام مرد، همکاری داشتهاند. نیاز به نامبردن برخی اسمها نیست و شاید در آینده بشود آنها را با ویژگیهای ممتاز خود به صورت جداگانه برشمرد اما آنچه که امروز دیگر به امری مسلم بدل شده این است که معماری زنان در ایران، امروز به دوبخش نخبه و فعال بدل شده است. نخبگان این جمع که بیشتر منش «آرتیستیک» دارند با گسترش فعالیتهای خود در بخشهای مختلف معماری، معماری داخلی و حتی نقاشی و مجسمهسازی فعالند و گروه فعال، در بدنه معماری ایران، مهمترین وظیفه را که تبدیل ایده به فرم است، عملی میکنند. نگاهی به دفاتر موفق معماری در طول این سهدهه نشان میدهد در همه این دفاتر، زنان معمار، نهتنها بازوی اجرایی صرف نیستند، بلکه خلاقیتهای محاسبهگرانهشان، سبب بروز اتفاقات دیدنی در آثار معماری شده است.
اما این شاید قدم نخست باشد و ابتدای راه. راه امروز بازتر و فضا مهیاتر است. در تهران، برخی از پیمانکاران بهدنبال زنان آرشیتکتی میگردند که ایدههای بکر و عملینشدهای داشته باشند. در اصفهان و شیراز نیز توجه به معماری زنان در حال گسترش و کمکم قید مردانه معماری در حال حذف است. این عرصه، مجال تازهای را فراهم کرده که زنان خود پا به میدان بگذارند و با بیرونآمدن از بدنه شرکتها و دفاتر طراحی و معماری، به معمارانی صاحب سبک بدل شوند.
↑ برگرفته از روزنامه شرق، شماره ۲۱۱۷، پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۳