مسابقات معماری؛ فرصتهای بربادرفته
پویان روحی
مسابقات معماری زخمهای دردناکی هستند بر بدن جامعه معماری ایران، زخمهایی که عوامل زیادی در ایجاد آنها نقش داشتهاند و همچنان دارند؛ نبود معیارهای بهروز داوری، نبود یک سیستم ارزشگذاری معاصر، ضعف گفتمان اخلاق حرفهای، نبود سازوکارهای قانونی و حقوقی نیرومند، ضعف نهادهای صنفی ـ تشکیلاتی حرفه و … .

یکی از قدیمیترین این زخمها (پس از انقلاب)، شاید مسابقه سینما آزادی است، موقعیتی که این فرصت در آن وجود داشت تا پروژههای خوبی همچون پروژه پیشنهادی فرشید موسوی اجرا شوند و شاید مشابه «تاثیر بیلبائو»، «تاثیر سینما آزادی» را در تهران و ایران ایجاد کنند، فرصتی که میتوانست جدا از اجرای یک پروژه در سطح بینالمللی در تهران، تاثیر مثبت بر بافت شهر، افزایش سطح سلیقه عموم و تبعات مثبت دیگر، آغازی باشد بر بازشدن دروازههای ایران روی معماری معاصر، و کمک به جهانیشدن آن، از سوی دیگر. نتیجهاش آن چیزی شد که امروز میبینیم: «ساختمانی» زشت و میانمایه که هربار از کنارش میگذریم، این میانمایگی، اقتدار قدرت و پیروزی دردناک ابتذال را به رخمان میکشد.
مسابقه کتابخانه ملی ایران، زخم دیگری بود که بر این پیکر وارد شد. دلایلی شبیه به دلایل موثر در داوری سینما آزادی، موجب شدند تا در نهایت، پروژهای همچون پروژه شرکت نقش جهان- پارس (که تحت تاثیر ورود بهرام شیردل به ایران و شکل سادهشدهای از ایده شیء برشی و پروژههای عروسک روسی بود) کنار زده شود و فاجعهای که امروز بر تپههای عباسآباد میبینیم، اجرا شود. مسابقه فرهنگستان نیز زخمی دیگر بود که برنده در سایه نبود گفتمان اخلاقی، کنار زده شد و با نفر پنجم، قرارداد بسته شد.
اکسپو میلان، زخمی دیگر است که در موردش بسیار نوشتهاند. من در ارتباط با آن، تنها به نبود سازوکارهای حقوقی اشاره میکنم. اتفاقی مشابه این، اگر جای دیگری میافتاد، اگر شخصی حقیقی مشاوران را نادیده میگرفت و با کمک یک مشاور دیگر، با کارفرما قرارداد میبست و کار را اجرا میکرد، به دادگاه میرفت و به زندان میافتاد. نبود سازوکارهای قانونی و ضعف تشکیلاتی جامعه معماری در دفاع از حقوق خود، به چنین فاجعهای انجامید.
چه باید کرد؟
آموزش و بازبینی در اخلاق حرفهای: دانشجویان معماری در آمریکا در دوره کارشناسی، درسهایی با عنوان «کنش حرفهای» را میگذرانند و در آنها به طور ویژه با اخلاق حرفهای آشنا میشوند. جای این آموزش و نیاز به بازبینی و بازتعریف اخلاق حرفهای، در محیطهای آموزشی ایران بهشدت خالی است.
تشکلهای صنفی و قانونمندکردن مسابقات: تشکیل «دبیرخانه دائمی مسابقات معماری و شهرسازی» در این راستا اقدام مثبتی است. سویه دیگر این ماجرا، قوانین حقوقی و جزایی است که سازمانهای مسئول و تعریفکننده جرم را دربر میگیرد. برای مثال، اتفاقات رویداده در مسابقه اکسپو را میتوان با کمک آنها، به دایره جرائم حقوقی وارد کرد.
بازتعریف معیارهای نقد و بهروزرسانی آنها: هیچیک از کتابهای انتقادی معماری به فارسی برگردانده نشدهاند، نه تاریخ انتقادی و نه تئوری انتقادی. دانش تئوری ما از کجا میآید؟ معیارهای نقد ما از کجا میآیند؟ در سایه عقبماندگی آموزش معماری در ایران و عدمپیوند با گفتمان معاصر و نبود ادبیات تئوری و نقد، داوریها اینچنین میشوند که شدهاند. ظاهرا ما هنوز با معیارهای آثار پیرنیا به نقد میپردازیم، اینگونه است که هربار از اتوبان حقانی، خیابان عباسآباد و …عبور میکنیم، رویمان را برمیگردانیم. مسابقات برای ما، خاطراتی تلخاند، یادآور فرصتهای بربادرفته.
↑ برگرفته از روزنامه شرق (شماره ۲۳۴۰، ۱۳ تیر ۱۳۹۴)
گفتم یادآور بشم که یکی از شاهکارهای این موضوع مسابقه تهران 1404 در حوزه معماری و شهرسازی بود که هیچ یک از شرکت کنندگان بیشمار حائز رتبه اول تا دهم این مسابقه نشدند. و این مسابقه بدون اعلام معیار داوری، برنده و حتی داور به کار خود پایان داد. بدتر از همه اینکه این مسابقه توسط حوزه هنری برگزار شد. تبلیغات صدها میلیون تومانی داشت و حتی یک بیانیه در جواب به شرکت کنندگان ارائه نشد.