میم انگور
دفتر معماری برساو (محمد ریحانی، علیرضا مدرسی، علی سویزی)
موقعیت: مشهد، ایران
تاریخ: ۱۴۰۳
مساحت: ۱،۳۵۱ مترمربع
وضعیت: ساختهشده
کارفرما: جواد جبرئیلی
تیم طراحی: حمیده صرافیان، متینه رضایی، فائزه صمدی، سارا وحیدیان، مریم نیکمهر، الهام مهدیان، بهار حاجیزاده، رضا روحی، سینا افتخار
سازه: حجت خزایینژاد
تاسیسات مکانیکی: حامد صفارزاده
تاسیسات الکتریکی: محمدمهدی فرزاد
اجرا: رضا دشتی
نظارت: علی سویزی، علیرضا مدرسی
فیلم: دایان مزرعی
عکس: استودیو دیمن، دایان مزرعی
مسئله اصلی پروژه، چگونگی ایجاد پیوند بین خواستههای کارفرما برای فضای سکونت، با ویژگیهای تاریخیـفرهنگی و اقتصادی محله بود. رسالتی که برای خود به عنوان معمار متصور بودیم، ایجاد الگویی بود که توانایی تعامل با بستر تاریخی محله را دارا باشد و جایگزینی مناسب بهجای ساختوسازهای التقاطی و ناهمگونی که محل زندگی ساکنین بومی و چند ده ساله منطقه شده، شود. استراتژی اولیه برای رسیدن به این مهم، نه بازگشت به شکل و شمایل معماری گذشته که تنها یک برداشت سطحی را به دنبال دارد، بلکه کنکاش در مفاهیم خاطرهسازی است که فصل مشترکی بین تاریخچه بستر، خانههای قدیم و تجربهگری در فضا، برای مصرفکننده و مخاطبین پروژه را فراهم کند.
اولین نکته در تعریف پروژه آپارتمانی، مسئله شیوه حضور کارفرما در پروژه است (مشارکت در ساخت، سرمایهگذاری، مستغلات، مصرف شخصی) که میتواند سیستم برنامهریزی و شکلگیری یک پروژه را تحتالشعاع خود قرار دهد و در این بین تلفیق دو یا چند جنبه متفاوت میتواند دوگانگی یا چندگانگیهایی را به دنبال داشته باشد. اولین چالش این پروژه تصمیم کارفرما برای اختصاص یک واحد برای زندگی شخصی و طرح واحدهایی جهت مستغلات با احتمال استفاده فرزند وی در آینده بود. امروزه محله در حال پوستاندازی است و نحوه شکلگیری الگوها توجه زیادی را طلب میکند. بومیبودن محله و عدم کوچپذیری به این منطقه، میزان تمایل سرمایهگذاران این حوزه را کمرنگ کرده و تمرکز ساخت غالبا روی آپارتمانهایی به منظور زندگی شخصی، مستغلات و حفظ سرمایه است. علت انتخاب سایت، از نگاه کارفرما، حس تعلق به محله قدیم، نزدیکی به خانواده و محل کار است.
کارفرما فردی پنجاهساله به همراه فرزند و همسرش است. شغل وی جواهرسازی است و از این حیث توجه ویژهای به جزئیات دارد و برای هنر دست استادکاران ارزش ویژهای قائل است. پارادوکس آنجایی شکل میگیرد که کارفرما به موازات مطرحکردن خاطرهانگیزی و تجربه دلنشین زیست در خانههای حیاطدار، معماری لوکس و خلاصهشده در ظاهر پرطمطراق را دنبال میکند. هدف ما، بازتعریفی است از خواستههای کارفرما، تا لوکسبودن را در قالب کیفیت، کاربردیبودن و در عین حال ملموسبودن، صمیمیت و خاطرهانگیزی دنبال کند.
در مطالعات سایت، گفتگو با ساکنین محله و کارفرما متوجه فصل مشترکی در خاطره جمعی افراد – خانه های حیاطدار و باغهای گذشته محله شدیم. المانی که با توجه به ساختار سازهای توان حضور در یک بنا به عنوان استراکچر را داراست و در ترجمه به الگوهای معماری و جزئیات، در بازی نور و سایه، ایجاد محرمیت، امکان تهویه، قابل ادراک است و از طرفی بیانگر سابقه تاریخی و عملکردی محله است. المانی که خاطرات حیات در دل حیاطها، از گذشته تا امروز را برای ما مجسم میکند.
کانسپت اصلی پروژه قابی است که بنا را در نقش یک الگو شاخص و زمینه را برای چینش اجزای فضایی، در دل خود فراهم میسازد. در عین حال که به سادگی آراسته است، خود را از همسایگان نامآنوس که در آینده نوسازی خواهند شد، جدا میکند. قابی که در مقابل، چند درخت کهنسال چنار و در دل خود، روایتی از بازی نور و سایه روی سطوح مایل آجری، از نما تا عمق فضا را شکل میدهد.
بررسی اقلیمی مصالح و پرتوتایپهای بکار رفته در بناهای قدیم مشهد موجب انتخاب آجر و رنگ سفید آن برای خنثیکردن اغتشاش در بدنههای همسایگی بود. با توجه به عرض کم معبر، تردد زیاد و اشرافیت خانهها بر هم، تعامل با خیابان به فضاهای منفی حجم (تراسها) محدود شد و با نفوذ آن در عمق فضا امکان ورود نور و دید از داخل به بیرون برای فضاهای روز (نشیمن) و در جدارههای جانبی آن امکان استقرار بازشوهای بدون مشرف و تهویه طبیعی را میسر کردیم.
دیدی که از عمق فضا تنها به درختهای چنار ختم میشود، در لبه بیرونی تراسها دیالوگ با اطراف را میسر میسازد که با زاویهگرفتن کنجها به اطراف گستره دید بیشتری را تا عمق چند ده متری در اختیار کاربر فضا قرار میدهد. لغزیدن و زاویهگرفتن پوستههای برگگونه روی حجم امکان نفوذپذیریهای متنوع در نمای بیرونی و روزنههایی برای کنترل دید از بیرون به داخل و زمینهساز بازی نور و سایه و کنترل تابش آفتاب میشود که در عین حال تمرکز دید را از روبرو برداشته و به جانبهای شرقی و غربی معطوف میکند تا تجربه بصری عمیقتری از کوچه و طلوع و غروب خورشید را تجربه کنیم.
در طبقات یک تا چهار (۱۶۰ متر) (تعریف مستقلات)، دغدغه کارفرما تیپبودن پلان، مسئله تعمیر و نگهداری، مصالح با امکان تجدیدپذیری و صریح و روان بودن فضا بود. هدف اصلی، امکان انعطافپذیری و قابلیت تبدیل پذیری، برای فضایی که بین آشپزخانه و سالن اصلی قرارمیگیرد. رویکردهای فضا عبارتند از: قابلیت استقلال فضا (کتابخانه، نشیمن، تماشای تلویزیون، فضای سرگرمی و …)، قابلیت افزودهشدن به آشپزخانه (فضای آمادهسازی، ناهارخوری) و یا قابلیت افزوده شدن به سالن اصلی، کیفیت بصری، امکان تهویه و بهرهمندی از نور طبیعی برای این فضا از طریق تراس تامین میشود، که از لبه نما تا عمق پلان نفوذ میکند و در عین سبزینگی، حائلی مناسب بین فضای کار آشپزخانه و پذیرایی محسوب میشود.
خانه
این خانه با توجه به خواستههای کارفرما به عنوان کاربر اصلی فضا شکل گرفت. رویکرد ما پاسخ به دوگانههای سفید (تجربه الگو معمارانه گذشته) و سیاه (تجربه الگو نامعمارانه امروزی) بود که نیاز به بازتعریفی متناسب داشت. لایه اول خانه به صورت کامل در اختیار فضای نشیمن و پذیرایی مهمان قرار گرفت. با توجه به عدم اشرافیت (بلوک های روبرو) میزان شفافیت به حداکثر رسید و باغچه سرتاسری بدنه جنوبی امکان ایجاد یک پرده سبز در مقابل بام بلوک روبرو را فراهم کرد. لایه دوم شامل اتاقها، نشیمن و حیاط سرگشاده جداره جنوبی که مشرف به درختان چنار است. نشیمن علاوه بر حیاط به وید اصلی و بواسطه آن پذیرایی مشرف است. فضای نشیمن همچون ایوان خانههای گذشته امکان اتصال به حیاط سرگشاده را داراست. این حیاط بواسطه پله روباز با لایه سوم که بخشی از بام است و میتواند فضای مورد نیاز برای بازی کودک، دورهمی و گذراندن ساعاتی از شب را برای اعضای خانواده فراهم کند، ارتباط برقرار کرد.
هدف ما در چینش عناصر معماری، برانگیختن حس پرسشگری با ایجاد ابهام و همچنین کشف شهودهایی بود که در فضا رخ می داد. قابی که با روی هم قرارگرفتن قطعات آجری برش خورده و تحت زاویه شکل میگیرد و با بازی نور و سایه روی وجوه مختلف آجر با ایجاد چرخش و عبور از نمای دو بعدی، نه صرفا یک دیوار آجری که در سطوح مختلف خود، سعی در روایتگری خاطرات دارد. با تابش نور خورشید بخشی از آن روشن، بخشی تیره و بخشی سایه روشن می شود واین امر در داخل و بیرون فضا تجربه های متفاوتی را به دنبال دارد. قاب آجری دراولین گام اتصال بین لایههای طبقات، امتداد و خوانایی را ارتقاء میبخشد. اما با گذر از راهپله و رسیدن به لایه دوم متوجه امتداد بدنه تا لایه سوم و حضور راهپلهای میشویم که از حیاط سرگشاده به لایه بعدی (حیاط اصلی) میرسد. توجه به صفر و یک های فضا از حیث رنگ و بافت در رسیدن به هدف اولیه (پاسخ به پارادوکس) کمک بسزایی میکند.
Grapevine
Barsav Office (Mohammad Reyhani, Alireza Modarresi, Ali Soveizi)
Location: Mashhad, Iran
Date: 2024
Area: 1,351 sqm
Status: Completed
Client: Javad Jebreili
Design Team: Hamideh Sarafian, Matineh Rezaei, Faezeh Samadi, Sara Vahidian, Maryam Nikmehr, Elham Mahdian, Bahar Hajizadeh, Reza Rohi, Sina Eftekhar
Structure: Hojat Khazaienejad
Mechanical Engineering: Hamed Safarzadeh
Electrical Engineering: Mohamad Mahdi Farzad
Construction: Reza Dashti
Supervision: Ali Soveizi, Alireza Modarresi
Video: Dayan Mazraei
Photo: Diman Studio, Dayan Mazraei
The primary challenge of the project was to establish a connection between the client’s preferences for their living area and the neighborhood’s historical, cultural, and economic features. As architects, we saw our task as developing a model that could both blend in with the neighborhood’s historical context and serve as a viable substitute for the varied and haphazard structures that have been the long-term homes of the local population. The first strategy to accomplish this is to deal with the creation of memories, which is a junction between the history of the fabric, old dwellings, and the sensation of being in the space, rather than going back to the previous architectural form and image and instead following merely a cursory impression. It caters to the project’s customers and clients.
The employer’s definition of the project (construction, investment, independence, personal consumption) is the first point in the definition of an apartment project. This presence can limit the project’s planning and formation system, and in the interim, the combination of two or more distinct aspects may result in duality or multiplicities. The employer’s decision to set aside a unit for his personal use and schedule units for rent with the potential for future usage by his child posed the biggest obstacle to this project.
This project was turned over to our office on a six-story program on a 250-meter plot of northern land in the middle of one of Mashhad’s historic neighborhoods. The Majd district is one of the most well-known parts of the city, yet Mashhadis are more familiar with its gardens, greenhouses, and summer homes than with its long history of habitation.
The neighborhood is evolving these days, and it takes careful consideration to develop patterns. Due to the neighborhood’s local character and the dearth of new residents, investors are less interested in investing here, and the primary goals of apartment buildings are renting, individual living, and capital preservation. From the employer’s perspective, the location was chosen because of the employee’s feeling of familiarity with the area and proximity to their place of employment and family.
The client, who is fifty years old, lives with his spouse and child. Making jewelry is his profession, thus he cherishes the skill of expert artisans and pays close attention to detail in this regard. The employer creates a paradox by pursuing opulent design and summarizing in an opulent manner while simultaneously emphasizing the delightful and unforgettable experience of living in homes with courtyards.
Our objective was to rethink employer expectations and pursue luxury in the form of excellence, usefulness, and tangible, personal, and unforgettable experiences.
We discovered a common aspect in the collective memory of individuals and buildings with courtyards and gardens of the past while studying the site and speaking with the employer and neighborhood residents. A component that can be incorporated into a building as a structural element and that conveys historical and functional history while also being translated into architectural patterns and details, the play of light and shadow, privacy creation, and ventilation possibilities.
The project’s fundamental concept is a frame, which serves as both the framework for the spatial component arrangement in the building’s core and an index model for it. Simultaneously, it is well adorned, setting it apart from its weired neighbors that will soon undergo renovations. The story of the movement of light and shadow on the sloped brick surfaces, from the front to the depth of the room, is centered around a frame with a few old plane trees in front of it.
Based on a climate study of the materials and prototype used in older Mashhad structures, white brick was selected for its color and capacity to dampen neighbor disturbances.
The interaction with the street was restricted to the negative volume spaces (terraces) due to the alley’s narrow width, heavy traffic, and the aristocracy of the houses. However, because of the light’s penetration into the space and ability to see outside the day spaces (living room), we were able to consider unattended windows and natural ventilation.
The corners are angled toward the surroundings, giving the space user a larger field of vision down to several tens of meters. Nevertheless, the perspective from the depth of the room ends just at the plane trees that border the terraces’ outside, enabling interaction with the environment.
The leaf shells on the volume can be angled and slid to create different exterior permeabilities and apertures to control the view from the outside to the inside. This also provides a background for the play of light and shadow and regulates the amount of sunlight. It also turns the view away from the front and faces east and west to provide a more detailed visual experience of the alley and sunrise and sunset.
Typical floor (1th-4th)
The employer’s concerns regarding the definition of rental units in the first to fourth floors (160 meters) were the kind of layout, the maintenance issue, materials that could be renewed, and the openness and smoothness of the space. The primary goal was to enable the adaptability and versatility of the area situated between the kitchen and the main hall.
Space approaches:
First, the space (living room, library, TV room, leisure area, etc.) can function independently.
Two: The option to expand the main hall or the kitchen (preparation-dining area)
The terrace, which extends from the facade’s edge to the depth of the layout, offers the visual appeal, ventilation potential, and natural light benefits for this area. Despite being green, it is seen to be an appropriate partition between the kitchen and dining area.
House
When this house was designed, the client was the main user of the space. The white-black duality, which was based on past architectural experience on the one hand and a lack of spatial predecessors on the other, needed to be proportionately redefined to reach the middle ground.
The living area and guest reception took up the entire first floor of the house. due to The south body’s garden allowing for the creation of a green curtain in front of the neighbor block’s roof, and the absence of aristocrats (opposite blocks) maximized transparency.
The rooms, living room, and open courtyard with a view of the plane trees are all on the second floor. The living room faces not only the courtyard but also the main room and the reception area through it. The living area may open up to the public courtyard, much like the porches of old houses did. Connected to the roof’s third tier, the open staircase can provide a space to child’s play, and spend an hour of the night with family members.
We aimed to uncover the intuitions that transpired in the space and to inspire a feeling of questioning by introducing ambiguity into the elements of architecture.
A frame created by angling the placement of cut brick pieces. By rotating and moving through the two-dimensional image, it conveys a story of memories through the play of light and shadow on the various brick faces—rather than merely being a brick wall with several dimensional dimensions. There are distinct experiences within and outside the space when there is sunshine since it is partially bright, partially dark, and partially illuminated in some areas of the shadow.
The brick frame enhances readability, extension, and the relationship between the floor levels in the initial step. However, after going through the staircase and into the second tier, we see that the body extends to the third layer and that there are stairs from the courtyard that lead to the next layer. Reaching the main objective becomes much easier when one pays attention to the space’s zeros and ones in terms of color and texture.