Towards a Critical Formalism; A Review of Fluid Motion Architects’ Works / Pooyan Rouhi

به‌سوی فرمالیسم انتقادی۱
نگاهی به کار مهندسین مشاور حرکت سیال

پویان روحی‌

این یادداشت، به آثار مهندسین مشاور حرکت سیال – رضا دانشمیر و کاترین اسپریدنف – می‌پردازد و تلاش می‌کند این بحث را طرح کند که آثار این دو معمار، مصداق کنش حرفه‌ای – پرکتیس۲– انتقادی هستند. بیشتر آثار مشاوران حرکت سیال، یک گونه‌شناسی عام۳ یا یک کلیشه جاافتاده معماری ایرانی را نقطه  آغاز۴ فرایند طراحی خود قرار می‌دهند و با مجموعه‌ای از عملیات طراحی۵، نسبت به آن موضع انتقادی می‌گیرند و به بازآفرینی آن می‌پردازند. این یادداشت مجموعه سینمایی ملت، مجموعه مسکونی صفائیه یزد، ساختمان گلفام و مسجد ولی‌عصر را به‌عنوان نمونه‌های موردی در نظر می‌گیرد و با استفاده از خوانش فرمالیستی۶– مدل رایج خوانش آثار معماری – بر استراتژی‌های طراحی به‌کاررفته در آنها تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که رضا دانشمیر و کاترین اسپریدنف، دو معمار «معاصر» هستند؛ معمارهایی که یکی از ویژگی‌های کارهایشان، وجود ظرفیت انتقادی و دوری‌کردن از بار ایدئولوژیک است. درواقع کار آنها، همراه است با مبارزه با ایدئولوژی و تلاش برای برهم‌زدن اقتدار نهادها و ایدئولوژی‌های تثبیت‌شده تاریخ معماری ایران.

مهندسین مشاور حرکت سیال (رضا دانشمیر و کاترین اسپریدونف)
© aoapedia.ir

اگر به تعریف جفری کیپنس۷ از کنش حرفه‌ای – پرکتیس – انتقادی بازگردیم خواهیم دید که «پرکتیس انتقادی، پرکتیسی است که به مجموعه کارهایی که تا به امروز انجام شده‌اند، با دقت نگاه می‌کند تا ببیند کدام‌یک از آنها، به کلیشه‌های توخالی تبدیل شده‌اند». ۸ این، یک تعریف کلی از کار انتقادی است و کاری که مشاورین حرکت سیال تا امروز انجام داده‌اند، در قالب این تعریف می‌گنجد. پرکتیس انتقادی نقطه مقابل شیفتگی و بت‌سازی است. در ایران که یک میراث کهن معماری وجود دارد، شیفتگی و بت‌سازی از سوی سنت‌گرایان و محافظه‌کاران، رویکردی رایج است؛ رویکردی که فاقد بار انتقادی است، پتانسیل تولیدی ندارد و در بهترین حالت یا به بازتولید آثار اصلی می‌پردازد (کیچ۹) یا آنها را آثاری متعالی می‌داند که از نقد، مبرا هستند. رضا دانشمیر و کاترین اسپریدنف اما شیفته معماری تاریخی ایران نیستند. آنها دوستش دارند و برایش احترام قائلند، اما درعین‌حال این لزوم را پذیرفته‌اند که باید در برابر آن، موضعی انتقادی۱۰ (و نه انفعالی۱۱) گرفت. بنابراین آن را به‌عنوان نقطه آغاز حرکت خود قرار می‌دهند و از نو تعریفش می‌کنند.

پردیس سینمایی ملت / مهندسین مشاور حرکت سیال
© archdaily.com | Photo: Ali Daghigh

در مجموعه سینمایی ملت، ایده‌های مختلفی قابل‌تشخیصند. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن، بالارفتن سطح طبقه همکف و ایجاد گذرگاه در بخش زیرین است. این، چیزی است که جف کیپنس از آن به‌عنوان یک کنش سیاسی۱۲ – اجتماعی – یاد می‌کند. ۱۳ ساختمان در اینجا، اقتدارش را بر زمین از دست می‌دهد و دیاگرام جدیدی از رابطه شکل (ساختمان) و زمین۱۴ ایجاد می‌شود. در دیاگرام‌هایی که پیتر ترامر۱۵ براساس تحلیلی فرمالیستی، از نوع رابطه شکل و زمین در طول تاریخ معماری کشیده۱۶، یک دیاگرام مربوط به کار زاها حدید وجود دارد که دیاگرام سینما ملت به آن نزدیک است؛ دیاگرامی که نشان می‌دهد بخش میانی شکل (ساختمان) از روی زمین بلند می‌شود، اما دو طرف آن، همچنان به زمین اتصال دارند. ایده دیگر، ایده دیاگرام اشغال فضاست. رویکرد رایج اشغال فضا در معماری سنتی ایران به دلیل لزوم استفاده از جرزهای باربر، تقسیم‌بندی فضایی۱۷ یا همان فضاهای اتاق – اتاق است. در سده نوزدهم و با پیشرفت تکنولوژی ساخت و ابداع سیستم قاب فولادی، ضرورت استفاده از این مدل اشغال فضایی، از میان رفت، اما استراتژی تقسیم فضا به مجموعه‌ای از اتاق‌ها، همچنان باقی ماند. مشاورین حرکت سیال در پروژه سینما ملت این استراتژی را کنار می‌گذارند و از دیاگرام شیء برشی۱۸ استفاده می‌کنند. دیاگرام شیء برشی، استراتژی‌ای بود که در دهه ۸۰ در برخی از پروژه‌ها که امروز به پروژه‌های عروسک روسی۱۹ معروفند، استفاده شد. این استراتژی امروز هم در کار برخی از معمارها مثل مارسلو اسپینا۲۰ و برخی دیگر که به طور خاص بر فلسفه شیء – محور۲۱ (OOO) تمرکز دارند – تام ویسکامب۲۲– وجود دارد. ایده این است که شیء معماری، یک پوسته نباشد که درون آن، تقسیم‌بندی شده باشد. بلکه شیئی باشد که شیء یا اشیای دیگری درون آن قرار داده شده‌اند. در سینما ملت از این ایده استفاده شده است. فضاهای اصلی، درون پاکت۲۳  – پوسته – ساختمان قرار داده شده‌اند و فضاهای بینابین۲۴، برای دسترسی‌ها و برنامه‌های جانبی در نظر گرفته شده‌اند. سومین ایده، ایده شفاف/ مات است. اگر به سینماهای قدیمی‌تر در معماری ایران نگاه کنیم، می‌بینیم که تقریبا تمامی آنها پوسته‌های بسته و مات با کمترین اندازه شفافیت دارند. در سینما ملت استراتژی دیگری به کار رفته است. به‌این‌ترتیب که کلیشه مات‌بودن سطوح بیرونی در گونه‌شناسی سینما را می‌گیرد و آن را واژگون – شفاف – می‌کند. به‌این‌ترتیب سینما به یک آکواریوم تبدیل می‌شود که فعالیت‌های درونش، از بیرون قابل مشاهده‌اند (شبیه به مجموعه سینمایی UFA اثر کوپ هیملبلا۲۵).  در پروژه مشاورین حرکت سیال برای مسابقه مجتمع مسکونی صفائیه یزد، تلاش معماران بر این متمرکز شده که بازتعریف معاصری از معماری هماهنگ با اقلیم ارائه دهند؛ هماهنگی‌ای که غیرایدئولوژیک است و زبانی معاصر دارد. عناصر معماری که در معماری تاریخی ایران وجود نداشته‌اند، در اینجا به‌شکلی مؤثر به کار گرفته شده‌اند؛ عناصری همچون پیلوتی و نیز امکان استفاده از فضای بام به‌عنوان فضایی اجتماعی و نه فضایی بسته و منفعل. ما همیشه می‌شنویم که معماری تاریخی ایران، راهکارهای نبوغ‌آمیزی برای هماهنگی با اقلیم ارائه کرده است. اما زمانی که در این راهکارها دقیق می‌شویم، متوجه می‌شویم که چندان نبوغ‌آمیز نبوده‌اند، بلکه بیشتر واکنش‌هایی کاملا طبیعی و حتی منفعل بوده‌اند نسبت به شرایط موجود. اگر به معماری سنتی نقاط دیگر دنیا نگاه کنیم، می‌بینیم که این راهکارها و راهکارهای مشابه، در همه‌جا وجود دارند. بنابراین این استراتژی‌ها، بیشتر از اینکه راهکارهایی مبتنی‌بر خلاقیت و نبوغ باشند، مبتنی‌بر واکنشی طبیعی و منطقی۲۶ بوده‌اند. بنابراین اینکه تلاش کنیم و معماری تاریخی ایران را با استفاده از یک موضع انتقادی از جایگاه مقدس خود پایین بکشیم، اهمیت بسیاری دارد و فکر می‌کنم این پروژه همچون بسیاری از پروژه‌های دیگر مشاورین حرکت سیال، در انجام این کار موفق بوده است؛ پروژه‌ای که نه‌تنها به راهکارهای معماری سنتی محدود نمانده، بلکه آنها را فراتر برده و در راستای بازتعریف معماری ایرانی به زبانی معاصر، تلاش کرده است.

ساختمان اداری گلفام / مهندسین مشاور حرکت سیال
© archoma.com | Photo: Ali Daghigh

پروژه دیگر، ساختمان گلفام است. ایده‌های موجود در این پروژه نیز به پاکت و استراتژی اشغال فضا مربوط می‌شوند. معماران در این پروژه، فضای نورگیر – که معمولا به‌عنوان عنصری اضافه و فاقد پتانسیل‌های طراحی با آن برخورد می‌شود – را در استراتژی طراحی خود به کار می‌گیرند و آن را از دو سوی پاکت ساختمان، به عمق می‌رانند. درعین‌حال، اشغال فضایی پروژه، وضعیتی دورگه۲۷ دارد. به این معنا که درعین‌حال که براساس استراتژی رایج تقسیم‌بندی اتاق – اتاق شکل گرفته، جعبه‌هایی نیز درون این اتاق‌ها قرار داده شده‌اند. بنابراین دیاگرام اشغال فضایی پروژه، ترکیبی است از دیاگرام تقسیم‌بندی فضایی و دیاگرام شیء برشی. این جعبه‌ها گاه از پاکت ساختمان بیرون می‌زنند و اقتدار آن را به‌عنوان عنصر دربرگیرنده فضاهای درونی، بر هم می‌زنند.

مسجد ولیعصر / مهندسین مشاور حرکت سیال
© middleeastarchitect.com

مسجد ولی‌عصر جایی است که در آن، می‌توان اوج کار انتقادی رضا دانشمیر و کاترین اسپریدنف را مشاهده کرد. از دید من این پروژه، اگر نگوییم برترین، یکی از مهم‌ترین پروژه‌های ساخته‌شده در ایران در طول صد سال گذشته است. ایده آن از الگوی هندسی دوبُعدی تزئینات معماری ایرانی آغاز می‌شود و با کمک تکنیک دوران پیچشی۲۸ به‌عنوان ایده اصلی عملیات طراحی، بازتعریف و به کمک ابزار پارامتریک، به یک میدان۲۹ سه‌بعدی تبدیل می‌شود. رویکرد انتقادی دانشمیر و اسپریدنف را می‌توان در برشی که ایده طرح را نشان می‌دهد، دید؛ خط برشی که عناصر عام و کلیشه‌ای‌شده گونه‌شناسی مسجد – مناره و گنبد –  را حذف می‌کند. یکی از انتقاداتی که به این پروژه وارد شده، عدم پیوند آن با شهر است. از نظر من این انتقاد، انتقاد بجایی نیست و این، از چند منظر، قابل بررسی است. یکی از آنها، مسئله استقلال۳۰ اثر معماری است. چه چیزی باعث می‌شود یک اثر معماری، اثری بزرگ باشد؟ جفری کیپنس این پرسش را طرح می‌کند و ادامه می‌دهد که شما نمی‌توانید یک اثر معماری در دنیا نام ببرید که به دلیل برنامه‌اش یا عملکردش، اثری بزرگ باشد. تصور می‌کنم این مسئله را با «ارتباط با شهر» نیز می‌توان در نظر گرفت؛ هیچ پروژه‌ای، به صرف داشتن ارتباط با شهر، به اثری شاخص تبدیل نمی‌شود. اساسا ارتباط با شهر به چه معناست؟ تقلیل‌پیداکردن به زمینه (زمینه‌گرایی) یا ارتباط دیداری به معنای بدنه‌های شفاف؟ در اینجا، گونه‌شناسی پروژه (مسجد) و لزوم پرداخت به برنامه آن، از وجود بدنه‌های شفاف جلوگیری کرده است. بحثی که من قصد طرح آن را دارم این است که اتفاقا مسجد ولی‌عصر از بسیاری جهات ارتباط بسیار جالب و متفاوتی را با شهر برقرار کرده است. اگر به مساجد قدیمی‌تر نگاه کنیم، می‌بینیم که بیشتر آنها درون‌گرا هستند و ارتباط آنها با شهر، ارتباطی زیبایی‌شناسانه است؛ مسجد شیخ‌لطف‌الله را در نظر بیاورید؛ یک بدنه شهری و یک در. اگر کاشی‌ها و تزئینات این بدنه را حذف کنیم، چیز زیادی باقی نمی‌ماند. مسجد ولی‌عصر اما، تزئین‌محور نیست. این پروژه، گونه‌شناسی غالبا درون‌گرای مساجد ایرانی را کنار می‌گذارد و به اثری برون‌گرا تبدیل می‌شود. درعین‌حال، پوشش پارامتریک مسجد، در یک گوشه به زمین می‌رسد و این امکان ایجاد می‌شود که افراد، روی آن قدم بگذارند و روی سطح آن بالا بروند. به‌این‌ترتیب، سقف مسجد به یک عرصه شهری جدید، یک فضای رویداد تبدیل می‌شود. این، یکی از مهم‌ترین و جالب‌ترین ویژگی‌های مسجد ولی‌عصر است. ورودی مسجد ولی‌عصر از دیگر نکات جالب آن است؛ شکافی روی بدنه که انگار مثل یک سیاه‌چاله، شهر را به درون خود می‌کشد. مسجد ولی‌عصر پروژه موفقی است که به شکلی بنیادین، سویه‌های کلیشه‌ای‌شده معماری ایرانی را مورد انتقاد قرار می‌دهد و گونه‌شناسی مسجد را به زبانی معاصر و با کمک تکنیک‌های دیجیتال، بازتعریف می‌کند.

استفاده از تکنولوژی دیجیتال در کارهای مشاورین حرکت سیال، به‌عنوان ابزار طراحی۳۱ و خلاقیت و نه ابزار تولید۳۲ و بازنمایی،۳۳ویژگی‌ای است که کار آنها را از کار بسیاری از همکارانشان در ایران جدا می‌کند. مدت‌هاست که ابزار دیجیتال، در فضای حرفه‌ای معماری ایران، به کار می‌روند، اما نقش آنها بیشتر محدود به ابزار تولید و بازنمایی بوده و نه ابزار طراحی. مجموعه ویژگی‌هایی که برشمردیم، پرکتیس مشاورین حرکت سیال را به یک پرکتیس معاصر تبدیل می‌کنند؛ پرکتیسی که در عین دارابودن سویه‌های فرمالیستی، کنش انتقادی را دربر می‌گیرد و از فرمالیسم ناب فراتر می‌رود؛ چیزی که می‌توان عنوان فرمالیسم انتقادی را به آن داد. کار مشاورین حرکت سیال، از پرکتیس‌هایی که فاقد بار انتقادی و فاقد سویه‌های زیبایی‌شناسانه هستند (سینما آزادی کار مشاورین توان) و پرکتیس‌هایی که فاقد بار انتقادی و دارای سویه‌های زیبایی‌شناسانه هستند (و تعدادشان در معماری امروز ایران زیاد است) فراتر می‌رود و می‌تواند به‌عنوان یک پرکتیس انتقادی شناخته شود.

 


↑ برگرفته از روزنامه شرق، شماره ۲۴۴۷، شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۴

1. Critical formalism
2. Practice 
3. Generic typology 
4. Point of departure
5. Design operations
6. Formalist reading
7. Jeffrey Kipnis
8. Supercritical. Edited by Brett Steele
9. Kitsch
10. Critical position
11. Passive
12. Political act

۱۳. روایت‌های آوانگارد. روحی، پویان. کتابکده کسری. مشهد: ۱۳۹۴

14. Figure/Ground
15. Peter Trummer
16. Orkhestra. Mediating Architecture. Architectural journal of Staedelschule, 2015. 
17. Subdivision
18. Sectional Object
19. Russian Doll Projects
20. Marcelo Spina
21. Object-Oriented Ontology
22. Tom Wiscombe
23. Envelope
24. Interstitial space
25. Coop-Himmelb (l) au
26. Common sense
27. Hybrid
28. Twisting
29. (Parametric) Field
30. Autonomy
31. Design Tool
32. Production Tool
33. Representation

4 thoughts on “Towards a Critical Formalism; A Review of Fluid Motion Architects’ Works / Pooyan Rouhi”

  1. با سلام
    این موضوع کاملا درسته که امروز بسیاری از تیپولوژی ها از نظر ریخت شناسی معلول شدن و در گذر زمان به 3 سرنوشت دچار شدن ( 1) یا از بین رفتن (2) هستن ولی کارایی ندارن (3) هستن و کارایی هم دارن اما تازگی ندارن. آنچه که دستمایه کار حرکت سیال هست در مورد دسته سوم هست و باید این موضوع رو اذعان کرد که حرکت سیال این نقیصه رو به درستی متوجه شده و به چالش کشیده اما نکته مهم این که جواب هایی که ارائه کرده چقدر درست و قابل دفاع هست اینجا جاییه که ذهن مخاطب در این نوشته دنبال پاسخ های معتبری هست. اما صرفا یک خوانش کاملا یک طرفه هست، تا نقد یا تحلیل یک اثر و خواسته یا ناخواسته بیشتر این ذهنیت رو به مخاطب القاء می کنه که بهترین روش ممکن برای معماری معاصر، روش انتقادی اون هم به صورت فرمالیستی هست و این پیش فرض رو صحیح تلقی کرده . این نگاه اسمش رو بزاریم “نوگرای رادیکال” دقیقا در تله ایی گیر می کنه که قطب مخالف اون، اسمش رو بزاریم “سنتی محافظه کار” سالهاست توش گیر افتاده.

    1. با این جمله شما که گفتید ((اما صرفا یک خوانش کاملا یک طرفه هست، تا نقد یا تحلیل یک اثر و خواسته یا ناخواسته بیشتر این ذهنیت رو به مخاطب القاء می کنه که بهترین روش ممکن برای معماری معاصر، روش انتقادی اون هم به صورت فرمالیستی هست و این پیش فرض رو صحیح تلقی کرده )) موافقم …خودم هم تو یک ورکشاب با ایشون بحث کردیم.. در این جهان کثرت گرا یه روش جواب گو نیست حتی اگه درون اون یک روش بی نهایت جواب باشه….ولی من اولین بار با ایشون خیلی سخت برخورد کردم ولی با تامل بیشتر متوجه شدم این هم روش درست جالبیست اما به در من نمی خوره.

  2. با سلام
    نوشته خوبی است و نویسنده محترم آن در پی جوابی است برای فهم جریان معماری معاصر ایران و در این مورد، کارهای مهندسین مشاور حرکت سیال. ولی آنچه از چشم نویسنده پوشیده ماند و به صورت کلی از آن غافل شده، این است که جریان معماری معاصر ایران سالها از سنت تاریخی معماری ایران فاصله گرفته است و ما بیش ار 150 سال در راهی قرار گرفته ایم که همواره در حال تجربه هستیم و کارهای مهندسین مشاور حرکت سیال هم در این راستاست. لذا بحث سنت و معماری تاریخی ایران را وارد این موضوع کردند و نشان دادن اینکه کارهای ذکر شد چقدر توانسته از آن بیاموزد و یا رد شود، کاملاً موضوعی فریبنده و گمراه کننده است، همان موضوعی که ما چندین دهه خواسته و یا ناخواسته درگیر آنیم. همین موضوعی است که نویسنده وا می دارد که این جمله بنویسد “ما همیشه می شنویم که معماری تاریخی ایران راهکارهای نبوغ آمیزی برای هماهنگی با اقلیم ارائه کرده است اما زمانی که در این راهکارها دقیق می شویم متوجه می شویم که چندان نبوغ آمیز نبوده اند بلکه بیشتر واکنش هایی کاملا طبیعی و حتی منفعل بوده اند نسبت به شرایط موجود.” بماند این موضوع که همین جمله بینش و سواد نویسنده را نسبت به تاریخ معماری سنتی ایران آشکار می کند؟
    کارهای مهندسین مشاور حرکت سیال را می توان در امتداد جریان مدرن ایرانی که در دوره رضاشاهی با کارهای وارتان و دیگر معماران نسل اول شروع شد و بتوسط خود آنها به اوج رسید، دید. آن زمانی که وارتان به مدرن بین دو جنگ جهانی با چاشنی آرت دکو می اندیشد و در پی یافتن زبان خودش بود، کارهای مهندسین مشاور حرکت سیال در پی گذر از این جریان و نزدیک شده به زبان معماری امروزی جهان است که اگر قول جنکس را قبول کنیم گونه ای نئومدرنی است که دیگر مثل لوکوربوزیه نمی اندیشد و اینبار خود را به کولهاس و حدید و دیگران نزدیک احساس می کند، ولی این حس سرگش و انتقادی است و بدنبال یافتن خط و امضای خود است. همانگونه که معماران نسل اول معماری ایران هم بدنبال آن بودند. لذا کار های مهندسین مشاور حرکت سیال گیرم که زبانی بین المللی دارند ولی گونه ای ایرانی هستند و فهم معمار ایرانی را نسبت به معماری روز جهانی نشان می دهد. و دقیقاً همین نکته است که نویسنده مقاله ی “به سوی فرمالیسم انتقادی” از آن غافل و آن را ندیده و خواسته و ناخواسته گرفتار این موضوع شده که چقدر کار این مهندسین مشاور توانسته از معماری تاریخی ایران عبور کند.

  3. اینکه در معماری منتقدانه با موضوع برخورد کنیم یکی از اصول پایه ای در طراحی است. اما اینکه این انتقاد اصول را زیر پا بگذارد به هیچ وجه قابل توجیه نخواهد بود. در معماری مساجد اینکه افرادی در زیر سقف مشغول عبادت باشند و افرادی در روی سقف نشسته باشند . نه وجهه جالبی برای یک کشوراسلامی داره و نه با قداست مسجد همخوانی دارد.در مورد طراحی مسجد ولی عصر واقعا سهل انگاری کردن در مورد نشستن روی بام. که البته الان در اجرا دیگه این امکان برای رفتن و نشستن روی بام رو حذف کردند

Leave A Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *