An Analytical Review on The Different Approaches to Green Architecture / Alireza Taghaboni

سبزینگی فعال
نگاهی به رویکرد‌های مختلف معماری سبز

علیرضا تغابنی

فکر می‌کنم مدتی‌ است که می‌توان از دوگانه جعلی «معماری خود‌بسنده / معماری اخلاقی» فاصله گرفت، چرا که به نظر می‌آید این دو‌قطبی در فضای معماری معاصر، تقلیل‌دهنده و ناکافی‌ است، چرا که هم از لحاظ تئوریک، نسبت به بسیاری از لایه‌ها و ایده‌های بینابینی یا ایده‌های متفاوت، نابیناست و هم اینکه نمی‌­تواند بسیاری از جریان‌ها و تمرین‌های عملی معتبر را در درون خود جای دهد. با همین منطق، خواندن معماری سبز به شکلی که صرفا مسئله‌ای اخلاقی و برون‌دیسیپلینی باشد و مسائل بنیادی معماری را به درجات دو و چندم اهمیت تقلیل دهد، هم‌اکنون چندان دقیق به نظر نمی‌رسد و با این دوقطبی نمی‌توان به آن پرداخت.

House N, Japan / Sou Fujimoto
© archdaily.com

قبلا در مقاله معماری؛ خیر عام و امید اجتماعی که در وب‌سایت اتووود منتشر شد، سعی کردم درباره­ معماری آراونا و پروژه مسکن اجتماعی کوئینتا مونروی، به این مضمون بپردازم که طبقه‌بندی این اثر به عنوان نوعی از معماری که صرفا خیر اخلاقی دارد و تهی از ارزش‌های درون‌دیسیپلینی معماری‌ است، برداشتی ساده‌انگارانه ‌است، چرا که مفاهیم غنی هنری، مثل «ناتمامی»، «قرارگیری اثر در مرز کنترل‌شدگی و فی‌البداهگی» و همچنین «درگیرکردن مخاطب در کامل‌شدن اثر»، از مفاهیم و ارزش‌های هنرمندانه­ این پروژه به حساب می‌آیند. با همین دیدگاه، هم‌اکنون سبزی و سبزینگی نیز در بسیاری از جریان‌های مهم معاصر، از جمله در معماری ژاپن، به عنوان یک عنصر معماری وارد پروژه شده‌ است. به عبارت دیگر، عناصر سبز و زنده، نه صرفا به عنوان یک جریان اخلاقی و دوست‌دار محیط‌زیست، بلکه به عنوان عنصری زیبایی‌شناختی و فضاساز، توانسته‌اند به یک جریان درونی معماری تبدیل شوند. در واقع، «سبز» توانسته از یک عنصر تزیینی، ثانویه و درجه دو که بعد از طراحی پروژه، به آن اضافه می‌شده است، به عنصر ماهوی، بنیادی و اصلی معماری تبدیل شود و همانند سازه یا سقف، یا مثل رابطه درون و بیرون، به یک مسئله استراتژیک در طراحی معماری ارتقا پیدا کند.

House N, Japan / Sou Fujimoto
© archdaily.com

در معماری ژاپن، درخت عنصر فعال معماری­ است و به مانند دیگر عناصر معماری در ژاپن، مثل کف و دیوارها، قوانین کلی زبان معماری ژاپنی را می‌پذیرد؛ یعنی عموما از یک نوع گیاه در آن استفاده می‌شود و همان‌طور که ژاپنی‌ها در انتخاب و استفاده از متریال، وسواس و خست به خرج می‌دهند و اکثرا به یک نوع متریال اکتفا می‌کنند، سبزینگی هم از چندزبانی می‌پرهیزد. همچنین مفهوم نازکی و لاغری که در معماری ژاپن نقش دارد، در مورد درخت‌ها و فضای سبزش هم مشهود است. گاه به مانند کارهای فوجیموتو، این درخت‌های نازک به تنهایی، تشخص‌بخش پیکسل‌های تلنبارشده بر روی هم هستند، گاهی نیز به مانند کارهای ایشیگامی، این شکنندگی در کنار هم، جنگل‌واره‌ای از ستون‌های نازک در فضا می‌آفریند، انگار که با قلمی بسیار نازک، مثل نوک قلم‌مو در مینیاتورهای ژاپنی، برروی یک سطح سپید ترسیم شده‌اند. همچنین قرارگیری درختان درون پروژه، مثل کلمات درون یک هایکو، عموما از پیش‌اندیشیده ‌و با وسواس انتخاب شده، و در تضاد با سپیدی فراگیر دیوارها و سقف است که تنها رنگ موجود در فضاست.

Art Biotop Water Garden, Japan / Junya Ishigami
© designboom.com | Photo: Nikissimo Inc.

در مقایسه با معماری ژاپن، دوست دارم در مورد فضای سبز در معماری ویتنام صحبت کنم. معماری ویتنام از آنجایی برای من جالب توجه است که در دیاگرام، و نحوه انتظام و سازمان‌دهی فضایی، کاملا متاثر از معماری ژاپنی‌ و شبیه آن است، یعنی در مفاهیمی مانند مدولار بودن، تکه‌تکه شدن پلان، توسعه پروژه در مقطع، و نحوه استفاده از تایپولوژی، وام‌دار معماری ژاپنی‌ است، اما زبان متریال و جزئیات آن کاملا متضاد است. به عبارت دیگر، نقطه عزیمت و جداشدنش از معماری ژاپن، در لحن مواد و مصالح، تعدد آن­ها و نحوه مواجهه با ساخت است، چرا که برعکس ژاپن، نوعی بداهه‌گویی، خودبه‌خودی و حتی شلختگی در نوع ساخت و استفاده از متریال را در ویتنام شاهد هستیم و خبری از نظافت و وسواس زاهدانه وجود ندارد، گویی به صورتی آزادانه و سرخوشانه‌، جشنواره‌ای از مواد و مصالح به کار گرفته شده‌اند. این خودبه‌خودی بودن در استفاده از فضای سبز نیز مشهود است. اگر مینیمالیسم ارتدوکس ژاپنی، فضای سبز را مقتصدانه به کار می‌گیرد، اینجا با انفجاری از انبوه فضای سبز روبه‌رو هستیم که با دست ‌و دلبازی از حفره‌های حجم بیرون‌ می‌زنند، کپه‌های پر‌پشتی از بافت‌ها ‌و رنگ‌های متنوع که نوعی زمان‌مندی و عمرداشتن را به نظر می‌آورد، انگار پروژه در جایی سرسبز، برای مدت‌ها رها شده و حتی متروک مانده‌ است.

The Modern Village Office, Vietnam / Ho Khue Architects
© archdaily.com | Photo: Hiroyuki Oki

به نظر من، هم معماری ژاپنی و هم معماری ویتنام سعی می‌کنند مرز بین محیط مصنوع و طبیعت را کمرنگ کنند، ولی این کار به دو شکل کاملا متضاد اتفاق می‌افتد. معماری ژاپن با روش‌هایی ذهنی‌تر، مثل سبک‌کردن و شفاف‌کردن ساختمان، سعی می‌کند پروژه آن‌قدر «کم»، و شفاف و نازک باشد که گویی اصلا نیست تا این‌گونه با طبیعت یکی شود، انگار که معماری می‌خواهد نامرئی شود. ولی معماری ویتنام به دلیل بنایی‌ بودن متریال‌ها، امکان این سبکی را ندارد، بلکه انبوه بی‌شکل فضای سبز، آهسته‌آهسته احجام صلب راست‌گوشه معماری را تصرف می‌کنند، یعنی روش یکی‌شدن امر مصنوع و امر طبیعی، بدوی‌تر و عینی‌تر است؛ گویی طبیعت در حال بلع معماری‌ است.

The Modern Village Office, Vietnam / Ho Khue Architects
© archdaily.com | Photo: Hiroyuki Oki

در شکل دیگری از طریقه نقش‌آفرینی فضای سبز در سازمان‌دهی فضایی، می‌توانم به سنگاپور، و به طور مشخص، به دفتر معماری WOHA اشاره کنم. اگر در ژاپن و ویتنام، سبزینگی در پروژه‌های کوچک و عموما به شکل تجربی و انتقادی‌ است، در پروژه‌های این شرکت، فضای سبز به مقیاس کلان راه پیدا می‌کند. اگر در ژاپن و ویتنام، سبزینگی به شیوه سنتی و دستی در معماری ظهور پیدا می‌کند، در کارهای این دفتر، تکنولوژیک، صنعتی و عموما استراتژیک، مهندسی و محاسبه‌شده است و در نسبت با فضاهای عمومی ساختمان‌های بزرگ قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، نوع سرمایه‌دارانه و توسعه‌گرایانه‌ای از رویکرد سبز است که در شکل‌گیری مورفولوژی ساختمان نقش دارد و نقش شهری فضای سبز در معماری را برجسته می‌سازد. شاید بتوان آن را جریان لذت‌جویانه (هدونستیک) به فضای سبز دانست، جایی که معماری سعی می‌کند از سرمایه برای غنی‌کردن فضاهای عمومی استفاده کند، برای ساختن «شهر / بهشتی» با‌شکوه، ثروت‌مند و جذاب؛ آمیخته دبی و باغ‌های معلق بابل.

PARKROYAL on Pickering, Singapore / WOHA
© archdaily.com
PARKROYAL on Pickering, Singapore / WOHA
© archdaily.com | Photo: Patrick Bingham Hall

در مقیاس کلان، می‌توان به گرایش‌های شخصی‌تر هم اشاره کرد، مثل نحوه‌ای که ژان نوول از سبز استفاده می‌کند. فضای سبز برای این معمار، ماده خام آفرینش هنری‌ است، آن‌گونه که یک نقاش از رنگ، و مجسمه‌ساز از سنگ و چوب استفاده می‌کند. این رنگ‌آمیزی فضا و نقاشی‌گونگی در امتداد بقیه ایده‌های طراحی معمار قرار می‌گیرد. در اینجا، از تکیدگی قناعت‌وار ژاپنی و در‌هم‌‌برهمی انبوه ویتنامی خبری نیست، بلکه کارهای او از شور و شیطنتی اندیشیده‌شده و در نهایت، محاسبه‌شده خبر می‌دهند، انگار که تابلوی عظیمی را به نقشه تبدیل کرده و به اجرا درآورده باشند. فضای سبز در پروژه‌های نوول، مثل نور، فرم و فضا، رازآمیز، افسون‌گر و شاعرانه است.

One Central Park, Australia / Jean Nouvel
© jeannouvel.com | Photo: Roland Halbe
Tower25 - White Walls, Cyprus / Jean Nouvel
© jeannouvel.com

در این یادداشت، با بررسی چند نمونه، سعی شد به رویکرد‌های مختلف معماری سبز که در طراحی معماری نقش فعالی داشته‌اند، اشاره شود. شاید این بحث، مقدمه‌ای برای این پرسش باشد که فضای سبز مناسب با شرایط ما چه می‌تواند باشد؛ آیا گونه‌های گیاهی، مباحث زیبایی‌شناختی و واقعیت‌های اقتصادی ایران می‌توانند باعث ایجاد زبان خاصی برای فضای سبز در معماری معاصر ایران شوند؟

One thought on “An Analytical Review on The Different Approaches to Green Architecture / Alireza Taghaboni”

  1. نگاه عمیق، جستجوگرانه و منتقدانه این یادداشت در برخورد با سبزینگی در معماری معاصربسیار ارزشمند ومفید است لیکن در کاربست الگوی سبزینگی در معماری معاصر ایران باید با عنایت به فضای التقاط زده معماری امروز ایران و نیز با توجه به گوناگونی اقلیمی این سرزمین لزوم تدوین چارچوب های نظری متنوع ودر تناسب با اقلیم های متفاوت و کاربست این چارچوب ها در اثار معماران برجسته می تواند راهگشا باشد انچه در تدوین چارچوب ها مهم است توجه به تنوع و رنگارنگی اقلیم فرهنگی و جغرافیایی این بوم درعین پرهیز از چندپارگی در رویکرد است.

Leave A Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *