گربهها و مدلهای آموزشی معماری
میم به عنوان ابزار انتقادی / آموزشی
پویان روحی
۱
موسسه پرت۱ در نیویورک، به دلایل مختلفی شهرت جهانی دارد: یکی از معتبرترین موسسات آموزشی هنر، وجود یک باغ مجسمه با آثاری برجسته از دوران مدرن، و همینطور حضور ساکنان گربهسان. اگر به محوطه این موسسه در بروکلین۲ سر بزنید، میتوانید در هر گوشه و کنار گربههایی را ببینید؛ نه تنها در محوطه و باغ مجسمه معروف آن، که در هر یک از ساختمانهای موسسه، دستکم یک گربه حضور دارد و آزادانه رفتوآمد میکند. اگر به مرکز نگارش۳ بروید، یک گربه بزرگ به نام توماس۴ را میبینید که روی یک مبل چرت میزند. موستاچیو۵ گربه هجدهسالهای است که در راهروی ورودی کافهتریا مینشیند و به عبور شما واکنش نشان میدهد. روی دیوار بیرونی بعضی از ساختمانهای محوطه، ورودیهایی مخصوص گربهها تعبیه شده است. این ورودیها که برای عبور و مرور این موجودات دوستداشتنی طراحی و ساخته شدهاند، تابلویی بر بالای خود دارند با مضمون «ورودی گربهسانان». حیوان نمادین موسسه پرت نیز یک گربه است.
حضور گربهها در پرت، بیشتر مدیون کسی است به نام کنراد میلزنر۶. او مهندسی بود که برای شصت سال در موسسه پرت کار کرد و مسئول موتورخانه معروف این موسسه بود. کنراد شروع به مراقبت از گربههای ولگرد اطراف موسسه کرد، آنها را برای واکسیناسیون به کلینیک برد، و برایشان آب و غذا فراهم کرد. در طول سالها، این گربهها به جزئی از فرهنگ این مدرسه قدیمی و معتبر تبدیل شدهاند.
۲
میمها در چند سال گذشته، و با پررنگشدن نقش شبکههای اجتماعی، و افزایش امکان همرسانی تصاویر، به یک رسانه محبوب تبدیل شدهاند. آنها نه تنها به عنوان منبعی برای طنز عمل میکنند، بلکه در لایههایی عمیقتر، میتوانند به عنوان ابزاری نیرومند برای انتقاد و آموزش بهکار روند. فضای محدود و مختصر میم این امکان را ایجاد میکند که با کمترین مقدار دادههای نوشتاری، میزان زیادی از مفاهیم و اطلاعات به مخاطب منتقل شود. چیزی که شاید برای توضیح مستقیم آن به چند خط متن نیاز باشد، در قالب یک تصویر، و با کمترین میزان ممکن نوشتار انتقال داده میشود. این باعث شده است که میم در حوزههای مختلف، اهمیت و در عین حال، محبوبیت بسیاری پیدا کند.
۳
یکی از صفحات محبوب تولید میم فارسی در معماری، بهتازگی میمی را منتشر کرده است که گربهها و مدلهای آموزشی معماری را به یکدیگر مرتبط میکند ـ البته به شکلی متفاوت از آنچه در موسسه پرت اتفاق میافتد. من از خلاقیت گردانندگان این صفحه و موضوعاتی که روی آنها دست میگذارند، پشتیبانی میکنم، بهویژه آنکه میتوان دید که تلاش میکنند محتوای خود را با رعایت اصول حرفهای، و تلاش برای رعایت احترام افرادی که میمها درباره آنها ساخته میشود ـ با وجودی که بهنظر میرسد گاه حرفها و کارهای این افراد، رعایت احترام آنها را بهشدت با مشکل روبهرو میکند ـ تولید کنند. در عین حال، این میم فرصت خوبی را فراهم کرده است که میتواند به شکلگیری یک بحث منجر شود، بحثی که ـ با احترام به تمام گربهها ـ روی آموزش معماری تمرکز دارد.
من در یادداشتهای دیگر، بهطور مفصل، درباره حضور ایدئولوژی و تبلیغ رسمی آن توسط نهادهای آموزشی، و بهطور خاص، دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه آزاد، و بهطور کلی، نهادهای آموزش عالی در ایران حرف زدهام. این نهادها که وظیفه اصلی خود ـ تولید دانش، ایجاد فضایی برای تمرین و آموزش تفکر انتقادی، و تولید گفتمان ـ را بهطور کامل کنار گذاشته، و به بلندگوهایی تبلیغاتی برای سیستمهای بسته فکری و ایدئولوژیهای مختلف تبدیل شدهاند، عرصهای فراهم کردهاند که کوچکترین تحملی برای اندیشههای متفاوت و جایگزین را ندارد، و در آن، هرگونه تلاش برای حرکت در مسیرهای اندیشهورز۷، انتقادی، و تجربی۸، به شدیدترین شکل ممکن سرکوب میشود. نظام مدرکسالاری بهجای شایستهسالاری ـ اگر میخواهید تدریس کنید، باید مدرک دکترا داشه باشید ـ و برنامههای آموزشی کاذب و جعلی، همچون دورههای کارشناسیارشد و دکترا که در این دانشگاهها با فاصله بسیار زیاد از برنامههای آموزشی درجه دو و سه اروپا و ایالات متحده، به فعالیت مشغولاند، و خیل عظیمی از دانشآموختگان بیدانش و ایدئولوژیک روانه اجتماع میکنند، به ایجاد این وضعیت تراژیک دامن زدهاند. در یادداشت دیگری، به این موضوع و اینکه راهکار این وضعیت چیست، پرداختهام ـ لغو تمام برنامههای آموزشی ارشد و دکترا؛ بازبینی بنیادین در برنامه آموزشی کارشناسی معماری، با استفاده از معماران، تئوریستها، و متخصصان برجسته و بینالمللی آموزش معماری؛ و لغو تمامی مدارک دکترا و کارشناسیارشد که تا این لحظه در نهادهای آموزشی ایران صادر شدهاند.
۴
میم یادشده، دست روی موضوع بسیار مهم پداگوژی یا مدلهای آموزشی میگذارد، و درونمایه آن، تقلید۹، و در واقع، تقلید دستچندم و بیکیفیت از یک مدل آموزشی اریجینال است. در این یادداشت محدود، امکان پرداختن به تئوریها و مدلهای آموزشی وجود ندارد، اما میتوانیم به شکلی خلاصه و گزینشی، به این موضوع بپردازیم. آموزش مدرن معماری به آکادمی سلطنتی فرانسه (۱۶۷۱) که به دستور لویی چهاردهم، و زیر نظر کولبر۱۰ تاسیس شد، باز میگردد.۱۱ فلسفه آموزشی در آکادمیها که در قرن بیستم وارد مدل آموزشی معماری در ایران شد، تقلید است؛ شما در آتلیه یک استاد، و با تقلید از آثار استادان کلاسیک، معماری را فرا میگیرید. ریشه این تئوری آموزشی را باید در تئوریهای آموزش هنر رنسانس و باروک جستوجو کرد.۱۲ همانطور که اشاره شد، فضای محدود این یادداشت، امکان بررسی تاریخی تئوریهای آموزش هنر و معماری را ممکن نمیکند، اما فکر میکنم تا همینجا روشن شده باشد که اساس مدل آموزشی آکادمی (یا همان بوزار، و به تبع آن، مدل آموزش معماری در ایران) مبتنی بر تقلید است، و نه اندیشهورزی، انتقاد و تجربهگرایی.
بر خلاف مدل آموزشی بوزار، مدل[های] آموزشی حاضر در مدارس معماری معتبر و پیشرو، بر اساس تقلید شکل نگرفتهاند، و در واقع، دورترین فاصله ممکن را از تقلید دارند. مدارسی همچون آنگواندته۱۳، سک۱۴، پرت، پنسیلوانیا۱۵، کوپر یونیون۱۶، سای-آرک۱۷ و …، فضایی پویا، غیرایدئولوژیک و انتقادی ایجاد کردهاند که در آن، دانشجویان به همراه آموزگارانشان، به تجربهگرایی، و تلاش برای گامگذاشتن در فضاهایی که کسی تا امروز در آنها گام نگذاشته است، مشغولاند. بخشی از دانشآموختگان این مدارس به کشورهای خود باز میگردند و به عنوان سفیرانی برای نهادهای آموزشی خود عمل میکنند. آنها نه یک ایدئولوژی یا نظام فکری خاص، که ماهیت اندیشه انتقادی و کار تجربی را ترویج میکنند و تلاش میکنند به عنوان یک آموزگار، روی موضوعات و حوزههای پژوهشی مورد علاقه خود کار کنند و همراه با دانشجویانشان، به گسترش قلمرو دانش در این حوزهها کمک کنند.
۵
امیدوارم تا اینجا روشن باشد که چرا میم یادشده با وجود طنزی که ارائه میکند، از نظر محتوایی نادرست است. این میم را میتوان منطبق با نظام آموزشی رایج در ایران دانست، نظامی که بر یک تقلید دستچندم از مدل آموزشی آکادمی سلطنتی فرانسه (بوزار) که خود بر اساس تقلید (از آثار کلاسیک و اصول بیزمان) شکل گرفته، مبتنی است. در نقطه مقابل این مدل آموزشی، مدل آموزشی تجربی قرار دارد که بر اساس تقلید شکل نگرفته، بر دانش دیسیپلینی معماری متکی است، و روی تجربهگرایی و کشف قلمروهای کشفنشده، و گسترش مرزهای معماری به عنوان شکلی از دانش، تمرکز دارد. با این وجود، اگر پیشفرضهای این میم را بپذیریم، و به این مدل از آموزش، به عنوان گربهای نهچندان زیبا و دوستداشتنی نگاه کنیم، با مبارزهای روبهرو هستیم که در یک سمت آن، این گربه رنجور و غیر ایدهآل قرار دارد، و در سمت دیگرش، نهادهای آموزشی ایران با دستگاه اقتدارگرایشان، و بلندگوها و بودجههایی که در اختیار دارند.
به نظر میرسد که امروز بیشتر از هر زمان دیگری، گرفتن موضع و انتخاب اهمیت پیدا کرده است، انتخابی که میباید انتخابی آگاهانه و مبتنی بر دانش باشد. من شخصا ترجیح میدهم همیشه در طرف گربه باشم، شما چطور؟
1. Pratt Institute
2. Brooklyn
3. Writing Center
4. Thomas
5. Mustachio
6. Conrad Milsner
7. Speculative
8. Experimental
9. Imitation
10. Colbert
11. Walter-Kruft, Hanno. A History of Architectural Theory. Princeton Architectural Press. Newyork: 1994.
12. Gelernter, Mark. Sources of Architectural Form: A Critical History of Western Design Theory. Manchester University Press. Manchester: 1995.
13. Angewandte
14. SAC
15. University of Pennsylvania
16. Cooper Union
17. SCI-Arc