علی حمیدی مقدم، موسس دفتر معماری روند هماهنگ [L]، در گفتوگو با «معمار ایرانی»:
دغدغه من در معماری از یک دغدغه در مقیاس هستی شروع میشود.
اولدوز فضلعلی
علی حمیدی مقدم، متولد ۱۳۵۲ و دانشآموخته کارشناسیارشد معماری از دانشگاه آزاد اسلامی همدان است. او فعالیت حرفهای مستقل خود را در سال ۱۳۸۵، با پروژه «ساختمان مرکز تحقیقات مخابرات ایران» آغاز کرده است. تاسیس دفتر معماری «روند هماهنگ [L]»، کسب رتبه در مسابقات داخلی و بینالمللی معماری، و تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی و دانشگاه سوره، از جمله سوابق حرفهای اوست.
بهرام شیردل در گفتوگو با روزنامه شرق:
من لیدر معماری ایران هستم، اما در سایه!
سعید برآبادی
بهرام شیردل. این اسم در دنیای معماری حتی نیاز به توضیح مجدد یا اضافهای ندارد. موافقان و مخالفان، او را خوب میشناسند، بر ویژگیهایش بهویژه در سخنوری و دستهای قویاش در طراحی واقفند. گروهی معتقدند او معمار مؤلفی است، زیرا بدون آنکه به فکر تقلید یا کپی باشد، میتواند اصل و عصاره آنچه را که در سر دارد روی کاغذ بکشد و از دلِ شرکت «شیردل و همکاران» بیرون دهد و گروهی دیگر، او را ایدهپردازی خلاق میدانند که بسیاری از پروژههایش به دلیل بلندپروازی هیچگاه اجرا نشدهاند. فارغ از اینها، این مصاحبه، شیردل را در مقام یک منتقد معماری میشناسد و از او سؤال پرسیده. هدف، پیداکردن نقطهنظری تازه درباره معماری امروز شیردل و نقدی به وضعیت معماری در ایران است. شیردل در این مصاحبه از همهچیز سخن گفته؛ از نقشهایی که به او دادهاند تا بهنوعی حاتم طایی و دنکیشوت در معماری ایران باشد و از نقشی که خود مایل به درانداختن آن است: «ایجاد اولین مدرسه مستقل معماری در ایران». این گفتوگو قطعا در روزهای آینده با بازخوردهای فراوانی همراه خواهد بود و گروهی به گله و گروهی به اعتراض درباره آن سخن خواهند راند، اما واقعیت این است که شیردل در این گفتوگو، خالصانه سخن میگوید؛ او نگران و ناراحت است و این برای معماری که ۲۰ سال پیش با اندیشه تغییر به دنیای معماری ایران آمده، حکایت از نوعی دلواپسی پدرانه دارد:
فرشاد فرهی، معمار و هنرمند ایرانی مقیم آمریکا، در گفتوگو با «معمار ایرانی»:
حضور پررنگ بحث سنت و مدرنیته در ایران، همیشه تعیینکننده گرایشهای عمده معماری معاصر ما بوده است.
کمال یوسفپور
فرشاد فرهی، معمار و هنرمند باسابقه ایرانی است که در حال حاضر، در واشینگتن دیسی آمریکا زندگی میکند. او دانشآموخته کارشناسیارشد معماری از دانشگاه ملی ایران است و تحصیلات خویش را در انستیتو هنر سانفرانسیسکو و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (USC) ادامه داده است. مشارکت با زندهیاد هادی میرمیران در تاسیس مهندسان مشاور نقشجهان پارس، همکاری با بهرام شیردل، تدریس در دانشگاه، عضویت در هیئت تحریریه مجله معماری و شهرسازی، و نگارش مقالاتی درباره هنر و معماری ایران، از جمله سوابق حرفهای فرشاد فرهی است.
امیرحسین طاهری، موسس دفتر معماری «شیوه دگردیس»، در گفتوگو با «معمار ایرانی»:
ایدهآل من این است که در پروسه تولید معماری تاثیر مستقیم نگذارم یا تاثیرم خیلی محدود باشد.
اولدوز فضلعلی
امیرحسین طاهری، متولد ۱۳۵۳ و دانشآموخته کارشناسیارشد معماری از دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی است. او فعالیت حرفهای خود را در سال ۱۳۷۷، با ساخت «خانه مرشدزاده» آغاز کرده است. تاسیس دفتر معماری «شیوه دگردیس» در سال ۱۳۸۵، کسب چند رتبه در مسابقات معماری و جایزه معمار، و سخنرانی در چند سیمنار، از جمله سوابق حرفهای اوست.
گفتوگوی روزنامه شرق با مهرداد زواره محمدی
محبوس در ابعاد مکعب
افسانه شفیعی
دوسالانه ونیز یکی از معتبرترین رویدادهای هنری است که هر دوسال یکبار در ایتالیا برگزار میشود. ایران امسال هفتمین حضور خود را در این دوسالانه تجربه میکند. دوسالانه ونیز در سالهای فرد به هنر اختصاص دارد و در سالهای زوج به معماری، اما امسال در پاویون ایران بخشی هم برای معرفی پروژههای معماری طراحی شده تا زمینهای مساعد برای حضور در دوسالانه معماری ۲۰۱۶ ونیز فراهم شود. بخش معماری با طراحی پرفورمنسی از مکعبهای سیال به ارائه پروژههای ساختهشده و معاصر ایران نظر دوخته که به ارتباط تنگاتنگ هنر و معماری کمک کرده است. درهمینرابطه با مهرداد زوارهمحمدی به گفتوگو نشستیم.
حسین شیخ زینالدین در گفتوگو با روزنامه شرق:
«سیحون» دستهای بزرگ داشت و دهانی بسته
افسانه شفیعی
بیشترین تأثیر هوشنگ سیحون، پرورش شاگردانی بود که بهخوبی دریافتند با اندوختهای غنی که بهدست آوردهاند، چه کنند. شاگردان وی که همه از چهرههای برجسته معماری معاصر ایران هستند، توانستند پلی بسازند میان گذشته و امروز تا نهال معماری مدرن ایران در سالهای گذشته آسیب نبیند و به رشد خود ادامه دهد. مهندس حسین شیخ زینالدین از شاگردان هوشنگ سیحون است که دو بال معماری را که سیحون بیش از هرچیز بر آن تأکید میورزید، با وفاداری هرچه تمام، به نسلهای تازه رساند؛ عملکرد و زیبایی.
علیاکبر صارمی در گفتوگو با روزنامه شرق:
سرمایه، آشفتگی میآورد
افسانه شفیعی
دیباچه کتاب «تاروپود هنوز…» اثر علیاکبر صارمی پیشِرویم است و میخوانم «معمولا حذفکردن و فشردهکردن بهمراتب مشکلتر از انباشتن و پُرکردن اوراق است. وقتی درصدد حذف برای جملهها به تکاپو میافتند و گریبانت را میگیرند که به من دست نزن، حیف است، جملهات ناقص میشود، مطلب گنگ میشود و نویسنده مبهوت و سرگردان میان انتخابها». شیوه معماری علیاکبر صارمی مصداق همین کلام است؛ حذف بهجای انباشتن. عناصر بصری ساده و بهدقت فکرشده. در نهایتِ انتزاع و در نهایتِ قدرت. گویی گلستان سعدی و شمیم خوش آن الهامبخش وی بوده است که در دیباچه کتابش به حیرت مینویسد «بهراستی سعدی چگونه توانسته آن همه دانش و تجربه را در چنین متن پُر طراوت و هنرمندانهای بفشرد و جای دهد؟» صارمی خود در حد توان، کوشش کرده است بهجای ساختن، نسازد تا ماندگاری آثارش را در عناصری آرام تضمین کند.
محمدمنصور فلامکی در گفتوگو با روزنامه شرق:
عدهای برای آموزش معماری دکان باز کردهاند
سعید برآبادی
میگویند آب از سرچشمه گلآلود است و منظورشان نوع آموزشی است که معماران جوان در دانشگاهها، دانشکدهها، آموزشگاهها و کالجهای دورونزدیک میبینند و آنچه که بعدها قرار است بهعنوان فضای مصنوع بسازند، حاصل همان یادگیریهاست. گلآلودی سرچشمه را شاید بشود در معماری مجلهای اینروزها سراغ گرفت، وقتی که فضای آموزشی، اولین خشت را کج مینهد و دیوار تا ثریا حتی اگر بالا رود باز هم کج است. آموزش معماری و چالشهای آن سالهاست که مورد اختلاف کارشناسان و بزرگان معماری بوده و اینروزها از چند بابت دوباره به نقل محافل معماری بدل شده است. اول اینکه پدر آموزش معماری در کشور، از بینمان رفته و به نظر میرسد که از میان شاگردانش نیز کسی نیست که راه او را بهروزتر از قبل اما با همان پشتکار ادامه دهد. فقدان هوشنگ سیحون بهعنوان اولین آموزگار معماری به شیوه دانشگاهی، آنجا احساس میشود که بدانیم او تمام عمرش را صرف یاددادن شیوه ماهیگیری به شاگردانش کرد، نه ماهی بستهبندی شده. آنچه دانشجویان امروز معماری، از دانشکدهها و کلاسهای درس میآموزند، چیزی جز تکرار مکررات نیست و از همین رهگذر است که ساختمانهای نوساز، همگی بدلی در لابهلای مجلهها و ژورنالهای دستچندم معماری دنیا دارند و شاید به همین دلیل است که چون وصلهای ناجور به شهرها بخیه میشوند. ایرادات دیگری هم هست در کنار فقدان مرام هوشنگ سیحون بهمثابه یک استاد. ایراداتی چون تولد دانشگاهها، دانشکدهها و کالجهای خصوصی عجیبوغریب که هر روز با آگهیهای پرزرقوبرق، دانشجویان بختبرگشته بیشتری را جذب فضای خود میکنند و در این میان برخی افراطیون هم بهجای پرداخت درست به ضعف سیستم آموزشی کشور به دنبال تحمیل مدلهای آموزشی خود به این رشته دانشگاهی هستند که امواج مختلفی را متصاعد میکند؛ امواجی چون تغییر کتب درسی، افزودهشدن برخی دانشکدههای تئوریمحور و از همه مهمتر، ایجاد راهدروهای مالی برای دانشجویان کماستعداد.
این مقدمه نهچندان کوتاه، پیش از گفتوگو با «محمدمنصور فلامکی» ردوبدل شد. او از استادان آموزش معماری در کشور است؛ فلامکی متولد سال ۱۳۱۳ مشهد، فارغالتحصیل دکترای معماری از دانشگاه ونیز در سال ۱۳۴۱ است. او مدرک فنی شهرسازی را از دانشگاه میلان در سال ۱۳۴۷، مدرک مرمت بنا و شهرسازی را از دانشگاه رم در سال ۱۳۴۸، درجه استادی دانشگاه تهران را در سال ۱۳۵۵ و مدرک پایه استادی را در سال ۱۳۸۲ در کارنامه سوابق تحصیلیاش به ثبت رسانده. فلامکی از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ دانشیار دانشگاه تهران و از سال ۱۳۵۴ تا زمان بازنشستگی بهعنوان استاد در این دانشگاه فعال بوده و به همین دلیل زیروبم فضای آموزش معماری در کشور را به خوبی میشناسد و به همین علت شاید نقدهایش به جای ناراحتی برخی، سبب اصلاح پارهای از امور باشد، تا گلآلودگی آب سرچشمه، در روزهای شروع بهکار دانشگاه کمتر از سالهای گذشته باشد.